مهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهانمجله آب و فاضلاب1024-593623220120701Biological Treatment of Polychlorinate Biphenyls Using Sequencing Batch Biofilm Reactorتصفیه بیولوژیکی ترکیبات بیفنیل پلیکلرینه شده با استفاده از بیوراکتور غشایی پر و خالی شونده متوالی281637FAفهیمه تیموریکارشناس ارشد مهندسی بهداشت محیط، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی شهرکردمهربان صادقیدانشیار دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی شهرکردمهناز نیکآئیندانشیار دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی اصفهانمحمد مهدی امیندانشیار دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی اصفهانرضا مولاییکارشناس کارخانه ذوب آهن اصفهانJournal Article20101207Polychlorinated Biphenyls are xenobiotic pollutants, commonly known as PCBs. PCBs could enter the food chain of biological organisms and accumulate in their fatty tissues. Thus, before the discharge of PCBs compounds in the environment, it is necessary to focus on processes and techniques for its removal at their sources. The objective of this research was to investigate the biodegradability of PCBs compounds by Sequencing Batch Biofilm Reactors (SBBR). Acetone and acetic acid were used as solvent in two separate reactors. Organic loading rates (OLRs) were from 0.04 to 0.75 g COD/l-d (maximum concentration of PCBs =0.7 mg/L). The SBBR was operated with four phases including fill, react (aeration), settle (sedimentation/clarification), and draw( decant) during different loading rates. The efficiency of COD and PCBs removal were evaluated. Maximum removal efficiencies of COD was 85% occurred in 0.2- 0.4 g /l-d in the reactor 1(solvent acetone). Also, in reactor 2 (solvent acetic acid) maximum removal rates were recorded as% in OLR of 0.56g COD/ld. The maximum removal efficiency of PCBs was observed at 240 days after start-up of both reactors and was 99%. The results of this research showed that the concentration of priority organic pollutants can be decreased by using biological processes such as SBBR. This study can also indicated that biodegradation of high weight compounds by aerobic bioreactors is a time consuming processes.بیفنیلهای پلیکلرینه آلایندههای زنوبیوتیک هستند که عموماً بهعنوان PCBs شناخته میشوند. ترکیبات PCBs قادرند بهطرق مختلف وارد زنجیره غذایی موجودات زنده شده و در بافت چربی آنان تجمع یابند. بنابراین قبل از راهیابی آنها به محیط، ضروری است بهطور جدی بر روی روشهای حذف و یا کاهش اینگونه ترکیبات پر خطر تمرکز نمود. هدف ازاین مطالعه بررسی نحوه تصفیه بیولوژیکی آبهای آلوده به ترکیبات PCBs با استفاده از راکتور بیوفیلم هوازی ناپیوسته متوالی((SBBR بود. از دو ترکیب اسیداستیک و استن بهعنوان حلال PCBs استفاده شد. بارگذاری راکتورها در محدوده COD معادل g/l-d 0/75-0/04 (حداکثر غلظت PCBs معادل 0/7 میلیگرم در لیتر) انتخاب شد. درسیستم SBBR ، فازهای تغذیه، واکنش، تهنشینی و تخلیه بهطور کامل اجرا شد. درصد حذف COD و PCBs در هر مرحله مورد بررسی قرار گرفت. در راکتور حاوی حلال استن بیشترین میزان حذف COD که در بارگذاری g COD/l-d 0/4-0/2 رخ داد برابر با 85 درصد بود. در راکتور دارای حلال اسیداستیک بیشترین میزان حذف در بارگذاری g COD/l-d 0/56 بهدست آمد که برابر با 95 درصد بود. میزان حذف PCBs ، در مدت زمان 240 روز پس از راهاندازی راکتورها به بیشترین میزان خود یعنی 99 درصد رسید. نتایج این مطالعه نشان داد که با استفاده از فرایندهای بیولوژیکی نظیر SBR میتوان آلایندههای آلی مقاوم به تجزیه بیولوژیکی که از طریق برخی فاضلابها به محیط راه مییابند را حذف و یا در حد قابل قبولی کاهش داد. همچنین نتایج نشان داد که حذف آروکلورهای سنگینتر ترکیبات PCBs با استفاده از فرایندهای بیولوژیکی هوازی به زمان زیادی نیاز دارد.https://www.wwjournal.ir/article_1637_e0f11cc45c180a1325746b689a2fe361.pdfمهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهانمجله آب و فاضلاب1024-593623220120701Comparison of Partial and Complete Nitrification in SBR System for Use in Side Stream Processesمقایسه نیتریفیکاسیون جزئی و کامل در سیستم SBR با هدف استفاده در فرایندهای جریان جانبی9211638FAعلی دهنوییدانشجوی دکترای مهندسی عمران-محیط زیست، دانشگاه تربیت مدرس، تهرانحسین گنجیدوستاستاد دانشکده مهندسی عمران و محیط زیست، دانشگاه تربیت مدرس، تهران0000-0002-0539-9837بیتا آیتیدانشیار دانشکده مهندسی عمران و محیط زیست، دانشگاه تربیت مدرس، تهران0000-0001-7720-9863گیتی امتیازیاستاد بخش میکروبیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه اصفهانJournal Article20100529Use of low-cost biological methods for ammonia removal as partial nitrification has been attracted by many environmental engineering researchers in recent years.In this study the removal of ammonia in high concentration sewage based on both complete and partial nitrification with the different sub-cycles has been investigated in pilot-scale and the results were compared. Ammonia concentration in synthetic wastewater was about 900 mg-N/L and fixed and varible volume of reactor was 3 and 6 liter respectively to create a suitable hydraulic retention time of 1.05-1.55 days in the different cases. The results of ammonia, nitrite and nitrate measurements by spectrophotometer have shown that it is possible to achieve partial nitrification by controlling temperature, pH, and dissolved oxygen and having more sub-cycles. Ammonia specific oxidation rate was about 13 to 16 percent more in complete nitrification compared to partial nitrification and in this condition the percent of nitrite accumulation was reduced from 91 to 51 in 3 sub-cycles and from 81 to 30 in 1 sub-cycle. Furthermore, increase of sub-cycles number from 1 to 3 had significant effect on increasing ammonia specific oxidation rate from 29 to 32 percent in partial and full nitrification, respectively. Results of this study showed that this method will be used for high ammonia removal in side stream process in addition to low nitrite oxidation rate in partial nitrification as compared to complete nitrificationیکی از روشهای نوین مورد توجه محققان، استفاده از روشهای کم هزینه بیولوژیکی حذف آمونیاک تحت عنوان نیتریفیکاسیون جزئی است. در این تحقیق که هدف از انجام آن مقایسه دو فرایند نیتریفیکاسیون کامل و جزئی بهمنظور بهکارگیری در فرایندهای جریان جانبی بود، میزان حذف آمونیاک در فاضلابهای با غلظت بالای آمونیاک تحت سیکلهای مختلف در سیستم SBR در مقیاس پایلوت مورد بررسی قرار گرفت. غلظت آمونیاک در فاضلاب سنتزی حدود 900 میلیگرم در لیتر و حجم ثابت راکتور 3 لیتر و حجم قابل تعویض آن برای ایجاد زمان ماند مناسب تا 6 لیتر متغیر بود که بر این اساس زمان ماندهای 1/05 تا 1/55 روز در حالتهای مختلف بهکار رفت. بر اساس نتایج حاصل از اندازهگیری آمونیاک، نیتریت و نیترات با دستگاه اسپکتروفتومتر، مشخص گردید که با کنترل دما، pH، اکسیژن محلول و زیرسیکلهای بیشتر میتوان به نیتریفیکاسیون جزئی دست یافت. بر اساس محاسبات انجام شده مشخص گردید که نرخ ویژه اکسیداسیون آمونیاک در نیتریفیکاسیون کامل در قیاس با جزئی در حدود 13 تا 16 درصد بیشتر است و این درحالی است که در این حالت، درصد تجمع نیتریت ازحدود 91 به 51 درصد در سه زیرسیکل و از حدود 81 به 30 درصد در یک زیرسیکل در قیاس با نوع جزئی کاهش یافته است. علاوه بر این، افزایش تعداد زیرسیکلهای فرعی از یک به سه تأثیر قابل ملاحظهای در افزایش نرخ ویژه اکسیداسیون آمونیاک از 29 تا 32 درصد بهترتیب در نیتریفیکاسیون جزئی و کامل داشت. این موضوع نشان داد که استفاده از روش مذکور میتواند علاوه بر حذف آمونیاک با غلظت بالا در فرایندهای جریان جانبی، باعث اکسیداسیون کمتر نیتریت در نیتریفیکاسیون جزئی نسبت به نوع کامل شود.https://www.wwjournal.ir/article_1638_28feb084090389b5757b4cf15739351f.pdfمهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهانمجله آب و فاضلاب1024-593623220120701Investigation the Efficiency of Combined Coagulation and Advanced Oxidation by Fenton Process in the Removal of Clarithromycin Antibiotic CODفرایند ترکیبی انعقاد و اکسیداسیون پیشرفته با فنتون در حذفCOD آنتیبیوتیک کلاریترومایسین22291639FAاحمدرضا یزدانبخشدانشیار، گروه مهندسی بهداشت محیط ،دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتیمحمد منشوریاستادیار، گروه مهندسی بهداشت محیط ،دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتیامیر شیخمحمدیهیئت علمی ،گروه مهندسی بهداشت محیط ،دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی لرستانمهدیه سردارکارشناس ارشد گروه مهندسی بهداشت محیط ،دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکیJournal Article20100614Antibiotics are considered among the major pollutants in water environments. In this study, removal of Claritromycine antibiotic has been studied from synthetic wastewater by combined coagulation and advanced oxidation processes. This study, was done in laboratory scale . Samples of synthetic wastewater were prepared from Claritromycin antibiotic. Concentration of samples were 200 mg/l. COD index was selected as a parameter evaluated in this study. In the first stage, coagulation process was done on synthetic wastewater and the proper condition was achieved (proper coagulant, optimum pH, dosage of coagulant). After that, Fenton oxidation process was done, on the effluent of coagulation process. In Fenton process the influence of pH, Fe<sup>2+</sup> and hydrogen peroxide were studied on the removal efficiency of Claritromycin antibiotic and the optimum values for each parameter were determined. According to the results of this study, Poly Aluminum Chloride (PAC) is the proper coagulant. With pH equal to 7 and 100 mg/l PAC, 84.37% removal of Claritromycine was achieved. For fenton process, optimum parameters for the removal of Claritromycin were determined. The optimum condition for fenton process were, pH= 7, Fe<sup>2+</sup> equal to 0.45 mmol/ l , hydrogen proxide equal to 0. 16 mmol/l, ratio of H2O2/Fe<sup>2+</sup> equal to 0.4 and detention time of 1hour .With Applying of optimum conditions for combined coagulation and Fenton processes, 96.3% removal of Claritromycin was obtained.آنتیبیوتیکها جزء آلایندههای مهم محیطهای آبی بهحساب میآیند. در این مطالعه حذف آنتیبیوتیک کلاریترومایسن از فاضلاب ساختگی از طریق فرایند تلفیقی انعقاد و اکسیداسیون پیشرفته مورد بررسی قرار گرفت. این تحقیق در مقیاس آزمایشگاهی و بهصورت ناپیوسته انجام شد. فاضلاب ساختگی از آنتیبیوتیک کلاریترومایسین با غلظت 200 میلیگرم در لیتر ساخته شد. شاخص COD بهعنوان پارامتر مورد بررسی انتخاب گردید. ابتدا فرایند انعقاد بر روی فاضلاب ساختگی انجام و پس از حصول شرایط بهینه برای منعقدکننده مناسب، پساب این مرحله وارد فرایند اکسیداسیون فنتون گردید. در فرایند فنتون تأثیر تغییراتpH ، پراکسید هیدروژن و Fe<sup>2+</sup>بر کارایی حذف آنتیبیوتیک کلاریترومایسین، مورد ارزیابی قرار گرفت و شرایط بهینه برای هر کدام از پارامترها تعیین شد. براساس نتایج حاصل از این تحقیق، منعقدهکننده پلیآلومینیومکلراید بهعنوان بهترین منعقدکننده انتخاب گردید. برای این منعقدکننده در pH بهینه برابر 7 و با مقدار ماده منعقدکننده برابر 100 میلیگرم در لیتر میزان حذف کلاریترومایسن برابر 84/37 درصد حاصل شد. پارامترهای بهینه در فرایند فنتون، برای حذف کلاریترومایسین نیز، بهترتیب pH برابر7 ، Fe<sup>2+</sup>برابر 45/0میلیمول در لیتر، پراکسیدهیدروژن 0/16 میلیمول در لیتر و زمانماند 1 ساعت تعیین شد. درضمن نسبت بهینه <sup>+</sup> H2O2/Fe<sup>2</sup> برابر 0/4 بهدست آمد. با اعمال این شرایط، میزان حذف این آنتیبیوتیک با فرایند تلفیقی انعقاد و اکسیداسیون پیشرفته با فنتون، 3/96 درصد تعیین شد.https://www.wwjournal.ir/article_1639_946757224052626e9266333f7df1b6f7.pdfمهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهانمجله آب و فاضلاب1024-593623220120701Evaluating the Performance of Drainage System in Dropping Water Table Elevation in Shiraz Plainارزیابی استفاده از سیستم زهکشی بهمنظور پایین انداختن سفره آب زیرزمینی دشت شیراز با استفاده از مدل PMWIN30411640FAاحمدرضا کریمیپوردستیار علمی بخش مهندسی عمران، دانشگاه پیام نور، مرکز شهرکردغلامرضا رخشندهرودانشیار بخش مهندسی راه و ساختمان، دانشکده مهندسی، دانشگاه شیرازگلنوش بنیطالبی دهکردیدانشجوی کارشناس ارشد فیزیک و حفاظت خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهرکردJournal Article20100311Shiraz plain is facing elevated groundwater level problem in its south and south-eastern regions due to increasing population, conversion of farmlands and gardens into residential areas, and destruction of old Qanats that used to drain the plain. To overcome this problem, construction of three drainage aqueducts in the plain started since 2003. So far, more than half of one main aqueduct, with a length of ~15 km, has been constructed at eastern Shiraz. In this study, performance of the drainage system in dropping groundwater level in the plain has been evaluated under different scenarios. First, the hydraulic behavior of Shiraz plain aquifer was modeled using PMWIN. Besides the main aqueducts, measured precipitation and evaporation, recharge and discharge from the aquifer by remaining old aqueducts, wells, and Khoshk and Chenar-Rahdar rivers, and returned wastewater were all considered in the model. After model calibration and verification, the required parameters were determined and groundwater level in the plain was predicted for different scenarios at the end of aqueduct construction. Results reflect a good performance for aqueducts in all scenarios as evidenced by large volumes of drained water in comparison to other inflow and outflows of water in the aquifer. As expected, the lowest inflow, outflow, and drained water were observed in the plain during the drought (3<sup>rd</sup> scenario), and the highest flows during the wet years (4<sup>th</sup> scenario). Results indicate that in order for groundwater level to drop to the expected extent, lateral aqueducts should also be constructed otherwise the water drained by aqueducts will be less than half of the expected value.دشت شیراز بهدلیل افزایش جمعیت شهری و تبدیل اراضی زراعی و باغها به اماکن مسکونی و همچنین تخریب قناتها که در گذشته کار زهکشی دشت را بر عهده داشتند، با مشکل بالا آمدن سفره آب زیرزمینی در مناطق جنوبی و جنوب شرقی خود مواجه بوده است. برای غلبه بر این مشکل از سال 1382 در این دشت اقدام به احداث سه رشته زهکش شده است که تاکنون بیش از نیمی از یکی از این سه رشته زهکش بهطول تقریبی 14/6کیلومتر در شرق شهر احداث گردیده است. در این تحقیق استفاده از سیستم زهکشی برای پایین انداختن سفره آب زیرزمینی دشت شیراز در سناریوهای مختلف مورد ارزیابی قرار گرفت. در این زمینه ابتدا رفتار هیدرولیکی آبخوان دشت شیراز با استفاده از مدل PMWIN مدلسازی شد. در این مدل، زهکشهای بزرگ در حال احداث در این دشت نیز دیده شد و اطلاعات بارندگی و تبخیر اندازهگیری شده در دشت، میزان تغذیه و تخلیه سفره از طریق قناتها و مسیر رودخانه خشک و چنار راهدار و همچنین میزان برداشت آب از چاهها و تغذیه آبخوان بهعلت فاضلاب برگشتی در مدل منظور گردیدند. سپس با واسنجی و صحتسنجی مدل و تعیین کلیه پارامترهای مورد نیاز، وضعیت سطح آب زیرزمینی دشت در پایان اجرای زهکش و در سناریوهای مختلف شبیهسازی گردید. بررسی نتایج حاصل از مدل نشان دهنده عملکرد خوب زهکشها بود که در افزونی دبی زهکشی شده در مقایسه با ورودی و خروجی از دشت در تمام سناریوها خود را نشان داد. همانگونه که انتظار میرفت، در حالت خشکسالی (سناریوی 3) کمترین دبیهای ورودی و خروجی و زهکشی شده از دشت را داشت و درحالت ترسالی (سناریوی 4) بیشترین دبیها مشاهده شد. بررسیها نشان داد برای آنکه سطح آب زیرزمینی تا عمق مورد نظر طراح پایین بیفتد باید خطوط فرعی زهکش نیز اجرا شوند که در غیر اینصورت مقدار دبی زهکشی شده از نصف برآورد طراح نیز کمتر خواهد بود.https://www.wwjournal.ir/article_1640_dc44954e8be1787eb17ef791c91078a1.pdfمهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهانمجله آب و فاضلاب1024-593623220120701Drought Forecasting Using Adaptive Neuro-Fuzzy Inference Systems (ANFIS), Drought Time Series and Climate Indices For Next Coming Year, (Case Study: Zahedan)پیشبینی خشکسالی یکساله با استفاده از مدل فازی-عصبی، سریهای زمانی خشکسالی و شاخصهای اقلیمی (مطالعه موردی: زاهدان)42511642FAحسین حسینپور نیکنامکارشناس ارشد عمران آب، دانشکده مهندسی عمران، زاهدان دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدانمهدی اژدری مقدمدانشیار گروه مهندسی عمران، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدانمحمود خسرویدانشیار جغرافیای طبیعی، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدانJournal Article20100414In this research in order to forecast drought for the next coming year in Zahedan, using previous Standardized Precipitation Index (SPI) data and 19 other climate indices were used. For this purpose Adaptive Neuro-Fuzzy Inference System (ANFIS) was applied to build the predicting model and SPI drought index for drought quantity. At first calculating correlation approach for analysis between droughts and climate indices was used and the most suitable indices were selected. In the next stage drought prediction for period of 12 months was done. Different combinations among input variables in ANFIS models were entered. SPI drought index was the output of the model. The results showed that just using time series like the previous year drought SPI index in forecasting the 12 month drought was effective. However among all climate indices that were used, Nino4 showed the most suitable results.تحقیق حاضر تلاشی برای پیشبینی خشکسالی یک سال بعد در شهر زاهدان با استفاده از مقادیر پیشین شاخص خشکسالی بارندگی استاندارد شده (SPI) و 19 عدد از شاخصهای اقلیمی است. به این منظور از قابلیتهای سیستم استنتاج فازی- عصبی تطبیقی (ANFIS) برای ساخت مدلهای پیشبینی و از شاخص خشکسالی SPI برای نمایش کمّی خشکسالی استفاده گردید. در ابتدا از روش محاسبه همبستگی برای تحلیل ارتباط میان خشکسالیها و شاخصهای اقلیمی استفاده شده و مناسبترین شاخصهای اقلیمی انتخاب گردیدند. در مرحله بعد پیشبینی خشکسالیها در مقیاس زمانی 12 ماهه صورت پذیرفت. ترکیبات مختلفی از متغیرهای ورودی در مدلهای پیشبینی فازی- عصبی ANFIS وارد گردیدند. شاخص خشکسالی SPI نیز بهعنوان خروجی مدلها معرفی شد. نتایج نشان داد که تنها استفاده از سریهای زمانی مشابه سال قبل شاخص خشکسالی SPI در پیشبینی خشکسالیهای 12 ماهه مؤثر است. با این حال از بین شاخصهای اقلیمی مورد بررسی، شاخص Nino4 مناسبترین نتایج را ارائه داد.https://www.wwjournal.ir/article_1642_938228f3267bdc1a1eef223a8d9b2b53.pdfمهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهانمجله آب و فاضلاب1024-593623220120701Effect of Sulfur Application on Spinach Phytoremedaiton Process of Cadmium in Contaminated Calcareous Soilsتأثیر گوگرد بر فرایند گیاهپالایی اسفناج از خاکهای آهکی آلوده به کادمیم52581659FAعلی کسرائیاندانشآموخته دکترای بخش علوم خاک، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهراننجفعلی کریمیاناستاد، بخش علوم خاک دانشگاه شیراز، شیرازابراهیم پذیرااستاد، بخش علوم خاک، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهرانJournal Article20100905Recently, cadmium (Cd) concentration has increased in croplands through sewage sludge and phosphorous fertilizers application. On the other hand, some special methods, like phytoremedation, were introduced in order to decrease soil contamination hazard. Calcium carbonate plays an important role in Cd solubility in highly calcareous soils. Sulfurs oxidation, by dissolving Cd carbonate fraction, may improve phytoremediation efficiency. An experiment was conducted to study the effects of S application (equivalent to 0, 2, 4 and 6 Mg S ha<sup>-1</sup>) on Diethylene Triamine Pentaacetic Acid (DTPA) extractable Cd and also on Cd uptake and extraction by spinach (<em>Spinacea oleracea </em>L.) in calcareous soils which were contaminated by 40mg Cd kg<sup>-1</sup>. To ensure biological S oxidation, all S-treated samples were inoculated by <em>Thiobacillus</em> spp. and incubated for 50 days. The soil pH, EC and soluble sulfate were affected by S application and it clearly showed that S oxidation process was occurred in Cd treated soils. The most significant change for pH and sulfate were observed at 4 Mg S ha<sup>-1</sup> and for electrical conductivity (EC) of soil it occurred at 6Mg S ha<sup>-1</sup>. Application of S had no effect on DTPA extractable Cd in soils whereas; its concentration increased 73.55% in average in plant tissue. Plant dry matter decreased significantly (about 63 percent) following Cd application. Although the highest rate of S oxidation was observed at 4 and 6 Mg S ha<sup>-1</sup> tٰٰٰhe maximum Cd extraction (2.5µg Cd pot<sup>-1</sup>) was observed at 2 Mg S ha<sup>-1</sup> . This may be due to adverse effect of Cd toxicity and increase of soluble salt resulted by S oxidation in higher level of S application.همزمان با افزایش آلودگی خاکها ناشی از کاربرد لجن فاضلاب و کودهای فسفره و نگرانی انتقال این عنصر به گیاهان و چرخه مواد غذایی، روشهای متعددی از جمله گیاهپالایی برای پاکسازی زمینهای آلوده پیشنهاد شده است. از آنجا که آهک نقش مهمی در نگهداری کادمیم در خاکهای آهکی دارد بنابراین بهنظر میرسد اکسایش گوگرد با تأثیر بر این بخش بتواند راندمان فرایند گیاهپالایی و استخراج کادمیم را بهبود بخشد. برای مطالعه تأثیر گوگرد تلقیح شده با باکتری <em>تیوباسیلوس</em> (معادل صفر،2، 4 و 6 تن در هکتار) در خاکهای آهکی آلوده به 40 میلیگرم کادمیم در کیلوگرم خاک، بر اکسایش گوگرد و غلظت کادمیم عصارهگیری شده با دیاتیلن تریآمین پنتااستیکاسید و فرایند گیاهپالایی توسط اسفناج در طی 50 روز رشد گیاه، آزمایش گلخانهای انجام گردید. تغییر pH، قابلیت هدایت الکتریکی و مقدار سولفات اندازهگیری شده بیانگر فرایند اکسایش گوگرد بود. با اینحال، بهرغم عدم مشاهده تغییر در غلظت کادمیم عصارهگیری شده با DTPA، کاربرد گوگرد بهطور متوسط غلظت این عنصر را نسبت به شاهد 71/6 درصد افزایش داد اما مقدار رشد گیاه متأثر از سمّیت کادمیم و شوری خاک کاهش یافت. بیشترین مقدار جذب و استخراج کادمیم در تیمار معادل 2 تن در هکتار گوگرد و با 63 درصد افزایش نسبت به شاهد اندازهگیری شد. بهنظر میرسد بهرغم کاهش رشد گیاه در تیمارهای آزمایشی، کاربرد گوگرد در این خاکها توانسته مقدار استخراج کادمیم و فرایند گیاهپالایی را بهبود ببخشد و بیشترین بهرهوری در تیمار معادل 2 تن در هکتار گوگرد و با 63 درصد افزایش نسبت به شاهد اندازهگیری شد.https://www.wwjournal.ir/article_1659_b222aa65916b730017d55668f7d26374.pdfمهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهانمجله آب و فاضلاب1024-593623220120701Investigation of Immobilization of Microalgae Chlamydomonas for Orthophosphate Removal from Municipal Wastewaterاثر تثبیت ریزجلبک کلامیدوموناس برای حذف ارتوفسفات از پساب شهری59661669FAنرگس زمانیکارشناس ارشد مهندسی آب، دانشگاه شیرازمسعود نوشادیاستادیار بخش مهندسی آب، دانشگاه شیرازسیفاله امیناستاد بخش مهندسی آب، دانشگاه شیرازعلی نیازیاستادیار پژوهشکدة بیوتکنولوژی، دانشگاه شیرازیونس قاسمیدانشیار گروه بیوتکنولوژی دارویی، دانشکدة داروسازی، دانشگاه علوم پزشکی شیرازJournal Article20100509The aim of this research is to study the performance of microalgae Chlamydomonas in orthophosphate removal from municipal wastewater. In this research three treatments in three replications were applied. The treatments were free and immobilized cells of Chlamydomonas in alginate and blank (without microalgae). Three treatments were added into bioreactors with different rate of aeration (0, 1 and 2.5 Lmin<sup>-1</sup>), containing 1.5 litre of secondary effluent of Shiraz wastewater treatment plant. Orthophosphate removal from wastewater was examined for 14 days. The highest orthophosphate removal rate (10.33 percent per day) belonged to the immobilized microalgae treatment with 2.5 Lmin<sup>-1</sup> aeration rate. Furthermore, for the immobilized microalgae treatments, removal efficiency decreased as a result of decrease in aeration rate. The results of free Chlamydomonas with 1 Lmin<sup>-1</sup> aeration rate in orthophosohate removal were remarkable. Immobilization of microalgae with increasing aeration rate would improve algal- bacterial process and also would increase efficiency of orthophosphate removal.هدف از این پژوهش بررسی اثر کاربرد و نحوه عملکرد ریزجلبک <em>کلامیدوموناس</em> در حذف ارتوفسفات از پساب شهری بود. در این پژوهش سه تیمار بهصورت ریزجلبک تثبیت شده در آلژینات، ریزجلبک آزاد و بدون ریزجلبک (تیمار شاهد) با مقادیر مختلف هوادهی (صفر، 1 و 2/5 لیتر در دقیقه) با سه تکرار درنظر گرفته شد و به 1/5 لیتر از پساب خروجی مرحله دوم تصفیهخانه فاضلاب شیراز اضافه شد. در یک دوره 14 روزه، عملکرد ریزجلبک در حذف ارتوفسفات از پساب شهری مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج حاصل، بالاترین نرخ کاهش ارتوفسفات (10/33 درصد در روز) مربوط به تیمار ریزجلبک تثبیت شده با هوادهی 2/5 لیتر بر دقیقه بود که این نرخ با کاهش میزان هوادهی کاهش یافت. البته تیمار با ریزجلبک آزاد با هوادهی 1 لیتر بر دقیقه نیز نتایج خوبی داشت. تثبیت و افزایش میزان هوادهی بر تعامل بین ریزجلبک و باکتری، تأثیر گذاشته و باعث حذف مقادیر بیشتر ارتوفسفات شد.https://www.wwjournal.ir/article_1669_e6484fd76c169ce8dadbfa8106a0ef99.pdfمهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهانمجله آب و فاضلاب1024-593623220120701Efficiency of Carbon Nanotubes in Municipal Solid Waste Landfill Leachate (Case Study: Treatment of Hamadan Landfill Leachate)کارایی نانولولههای کربنی در تصفیه شیرابه مکان دفن زباله شهری (مطالعه موردی: محل دفن زباله شهر همدان)67721662FAزهرا کاشیتراش اصفهانیمربی گروه منابع طبیعی و محیط زیست، دانشگاه جامع علمی کاربردی، تهرانمحمدتقی صمدیدانشیار گروه مهندسی بهداشت محیط، دانشکده بهداشت و مرکز تحقیقات علوم بهداشتی، دانشگاه علوم پزشکی همدانمینا علویکارشناس بهداشت محیط، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی همدانناهید منوچهر پورکارشناس بهداشت محیط، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی همدانماهم باخانیکارشناس بهداشت محیط، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی همدانJournal Article20101111Organic and mineral compounds generated as products of waste mineralization within biological processes and accompanying physical and chemical processes are washed out by percolating rainwater through the deposit of wastes in landfill and form leachate that has created many health and environmental concerns.This study intended to determine the efficiency of reducing COD, BOD5, TS and color of Hamadan landfill leachate by using carbon nanotubes. Experiments were performed in batch reactor and changing effective factors such as pH, time and concentration of iron nanoparticles .The efficiency of carbon nanotubes were investigated using a statistical test, One-Way ANOVA software SPSS-12. Highest removal efficiency was at concentrations of 2500 mg/ L NZVI, pH = 2.5 and 10 minutes reaction time, 58.23%, 12.5%, 66.87% , 80% for COD, BOD, TS and color, respectively. The project results showed high potential for carbon nanotubes into absorbing organic use for treatment or pretreatment of Hamadan landfill leachate.ترکیبات آلی و معدنی تولید شده در طی فرایندهای بیولوژیکی، فیزیکی و شیمیایی، در اثر نفوذ آب باران به درون مواد زائد مکان دفن و رطوبت موجود در آن شسته شده و شیرابه را تشکیل میدهند که این امر نگرانیهای بهداشتی و محیطزیستی فراوانی ایجاد کرده است. مطالعه حاضر بهمنظور تعیین کارایی نانولولههای کربنی در کاهش COD، BOD5، TS و رنگ شیرابه مکان دفن زباله شهر همدان صورت گرفت. آزمایشها بهصورت ناپیوسته و با تغییر فاکتورهای مؤثر در واکنش مانند pH، زمانماند و غلظت نانولولههای کربنی انجام شد و کارایی حذف با استفاده از آزمون آماری One-Way ANOVA و نرمافزار SPSS-16 مورد بررسی قرار گرفت. بیشترین راندمان حذف در غلظت 2500 میلیگرم در لیتر نانولوله کربنی، pH برابر 2/5 و زمان تماس 10 دقیقه و بهمیزان 58/23 درصد برای COD ، 12/5 درصد برای BOD5، 66/87 درصد برای TS و 80 درصد برای رنگ بهدست آمد. نتایج این تحقیق نشان داد که نانولولههای کربنی از توانایی بالایی در جذب مواد آلی موجود در شیرابه برخوردار هستند و میتوانند برای تصفیه شیرابه محل دفن همدان بهعنوان پیشتصفیه و یا تصفیه تکمیلی بهکار روند.https://www.wwjournal.ir/article_1662_d4dd484951a6e7279f37ad4c50f2a6ab.pdfمهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهانمجله آب و فاضلاب1024-593623220120701Seasonal Meteorological Drought Prediction Using Support Vector Machineپیشبینی فصلی خشکسالی هواشناسی با استفاده از ماشینهای بردار پشتیبان73851663FAعلیرضا نیکبخت شهبازیدکترای هیدرولوژی و منابع آب، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، گروه علوم و مهندسی آب، تهران، ایرانبنفشه زهراییدانشیار دانشکده مهندسی عمران، پردیس دانشکدههای فنی، دانشگاه تهرانمحسن ناصریدانشجوی دکترای مهندسی آب، دانشکده مهندسی عمران، دانشگاه تهرانJournal Article20100404In various researches, implementation of meteorological parameters in drought prediction is studied. In the current work, meteorological drought classes based on Standardized Precipitation Index (SPI) for six seasonal scenarios (autumn, winter, spring, autumn + winter, winter +spring, and autumn + winter + spring) and meteorological predictors contained ground and sea surface temperature, weather temperature (at 300, 500, 700 and 850 mi bar) and geopotential height (at 300, 500, 700 and 850 mi bar) wide of North (0, 60) and East (0, 90) was applied in prediction models based on data from 1975 to 2005. In these models, temporal range of meteorological predictors is between October to April month on the same predicted SPI. SPI was calculated based on mean precipitation at seasonal time scale in the main watershed of Tehran (Taleghan, Mamloo) by Inverse Weighted Distance method. The well known statistical supervised machine learning method, support vector machine (SVM), is applied to predict SPI. Regarding to selected data points, the effective regions on Tehran precipitation are southern, southwestern and northwestern of Iran in spring, northern and northwestern in autumn and northwestern and western in winter. SVM depicted accurate results in prediction of SPI, spatially prediction of SPI in all scenarios, and it can be proposed as a very suitable statistical learning method in investigating of nonlinear behavior of meteorological phenomena with a short samples. The predicted SPI in spring and autumn are more accurate than the other scenarios.در تحقیقات مختلف، پارامترهای هواشناسی متفاوتی در پیشبینی دورههای کم بارش مورد توجه قرار گرفتهاند. در این تحقیق نمایه بارش استاندارد شده (SPI) برای 6 سناریوی فصل (پاییز، زمستان، بهار، پاییز+ زمستان، زمستان+ بهار و پاییز تا بهار) محاسبه شده و متغیرهای هواشناسی پیشبینی کننده دمای هوا (در سطح 300، 500، 700 و 850 میلی بار) و ارتفاع ژئوپتانسیل (در سطح 300، 500، 700 و 850 میلی بار) در محدوده طول و عرض جغرافیایی 0 تا 60 درجه شمالی و 0 تا 90 درجه شرقی، در سالهای (1354-1386) برای پیشبینی پدیده خشکسالی هواشناسی مورد استفاده قرار گرفت. در این مدل پیشبینی، بازه زمانی پیشبینی کننده بین ماههای اکتبر تا آوریل برای SPI پیشبینی شده در همان بازه زمانی قرار دارد. نمایه بارش استاندارد شده در حوضههای مورد مطالعه (حوضه سدهای طالقان و ماملو) بر اساس بارش متوسط حوضهها که به روش میانگین معکوس فاصله وزندار محاسبه شده، تخمین زده شده است. یکی از روشهای یادگیری آماری با استفاده از ناظر بهنام ماشینبردار پشتیبان (SVM) برای تدوین مدل پیشبینی SPI استفاده شد. با استفاده از تکنیک آماری مبتنی بر آنتروپی مشترک اطلاعات، نقاط مؤثر بر بارش حوضه سدهای تهران در فصل بهار بیشتر در جنوب، جنوب غربی و شمال غربی کشور و در فصل پائیز، شمال، شمال غربی و جنوب و در زمستان در شمال غربی و غرب کشور تشخیص داده شدند. نتایج مدل SVM در اکثر موارد پیشبینی، دقت مناسب داشت. این روش میتواند در پیشبینی رفتارهای غیرخطی دادههای هواشناسی با طول دوره آماری کوتاه مورد استفاده قرار گیرد. این دقت برای دستهبندی SPI فصلهای پاییز و بهار بیشتر از سایر سناریوها است.https://www.wwjournal.ir/article_1663_f5a9abfba84e1010776de62ba4f50896.pdfمهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهانمجله آب و فاضلاب1024-593623220120701The Effectiveness of Electrocoagulation Process for the Removal of Cadmium from Waterکارایی روش الکتروکواگولاسیون در حذف فلز سنگین کادمیم موجود در محیطهای آبی86931664FAعلی آخوندیدانشآموخته کارشناسی ارشد مهندسی عمران- محیط زیست، دانشگاه تربیت مدرس، تهراناحمد خدادادی درباندانشیار دانشکده فنی و مهندسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهرانحسین گنجیدوستاستاد گروه مهندسی محیط زیست، دانشکده فنی ومهندسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهرانJournal Article20091112The presence of toxic heavy metals in industrial wastewaters and its discharge into the sewage system is one of the most environmental problems. In this research, electrocoagulation method was used to remove cadmium as a toxic heavy metal from aqueous phase. The important parameters wich affect the removal of cadmium from wastewater such as the electrode type, area of the electrode, distance between electrodes, voltage, intial concentreation of cadmium and the pH were examined. Six electrodes with aluminum and iron types were employed with the areas of 2352, 3360, 4200 cm<sup>2</sup>. The distance between electrodes were chosen to be 1, 2, 3 cm, respectively. The experimental results indicated that optimum condition was obtained with high surface area of the electrodes of 4200, distance of 1cm, entrance power of 185, residence of time of 40 minutes and pH of enfluent of 10.25. Results showed that change in initial cadmium concentration reduced its removel.حضور فلزات سنگین در پسابهای صنعتی و مشکلات محیطزیستی ناشی از دفع غیر اصولی آنها، تصفیه این قبیل پسابها را قبل از تخلیه بهمحیط زیست و یا ورود به شبکه جمعآوری فاضلاب ضروری میسازد. در این تحقیق به بحث و بررسی در مورد روش الکتروکواگولاسیون برای حذف کادمیم از محیطهای آبی در مقیاس آزمایشگاهی پرداخته شد. آزمایشها با استفاده از شش الکترود آلومینیومی و آهنی اجرا گردید. در این پژوهش، راندمان حذف کادمیم در شرایط مختلف سطح و فاصله الکترودها، توانهای الکتریکی ورودی، زمانماند، غلظت اولیه کادمیم و تغییرات pH مورد بررسی قرار گرفت. در آزمایشهای مربوط به سطح و فاصله الکترودها، سیستم جریان پایلوت بهصورت بسته درنظر گرفته شد و در بقیه آزمایشها سیستم جریان پایلوت بهصورت پیوسته طرح و اجرا گردید. تعداد الکترودهای بهکار رفته شش عدد از نوع آلومینیم و آهن بود و مساحتهای 2352، 3360 و 4200 سانتیمتر مربع با فواصل 1، 2 و3 سانتیمتر از یکدیگر مورد آزمایش قرار گرفت. نتایج نشان داد که بیشترین راندمان حذف کادمیم هنگامی صورت میگیرد که مساحت الکترود 4200 سانتیمتر مربع و فاصله آنها از یکدیگر 1 سانتیمتر، توان الکتریکی ورودی 185 وات، زمانماند محلول 40 دقیقه و pH محلول ورودی حدود 10/25 باشد. با بالا رفتن غلظت اولیه کادمیم در جریان ورودی به سیستم، راندمان حذف کادمیم تا حدودی کاهش مییابد.متر مربع با فواصل 1، 2 و3 سانتیhttps://www.wwjournal.ir/article_1664_4d96c1d5c45732957b8f07c4496ec0e5.pdfمهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهانمجله آب و فاضلاب1024-593623220120701Uncertainty Analysis of Sanitary Sewer Networks Using Fuzzy Logic, (Case Study: Part of Mashhad Sanitary Sewer Network)تحلیل عدم قطعیت در شبکههای جمعآوری فاضلاب با منطق فازی، (مطالعه موردی: بخشی از شبکه فاضلاب شهر مشهد)941071665FAعلی قاسمیدانشآموخته کارشناسی ارشد مهندسی عمران- آب، دانشکده مهندسی، دانشگاه فردوسی مشهدسید محمود حسینیاستاد گروه مهندسی عمران، دانشکده مهندسی، دانشگاه فردوسی مشهدJournal Article20100429Design parameters for sanitary sewer networks are imprecise and subject to high degree of uncertainty. In this research, a new method based on fuzzy logic, is proposed for uncertainty analysis of flow in sanitary sewer networks. The method is flexible enough for selecting design parameters and simple to use. It is applied to part of the sanitary sewer network of Mashhad, as a case study. The results indicate that such an uncertainty analysis can provide designers and maintainers with an appropriate perspective of flow and its associated parameters such as discharge, velocity and depth. This can be used in performance analysis of networks by including a wider spectrum of parameters in the analysis.پارامترهای ورودی در طراحی و ارزیابی عملکرد هیدرولیکی شبکههای جمعآوری فاضلاب دقیق نیستند و در معرض عدم قطعیت فراوان قرار دارند. در این تحقیق، یک روش جدید برای تجزیه و تحلیل عدم قطعیت جریان در شبکههای فاضلاب بر پایه منطق فازی ارائه شده است که از انعطاف کامل در انتخاب پارامترهای ورودی و سهولت در محاسبات و کاربرد برخوردار است. روش بر بخشی از شبکه جمعآوری شهر مشهد، بهعنوان مطالعه موردی، اعمال شد. بررسی نتایج نشان داد که چنین تجزیه و تحلیل عدم قطعیتی میتواند تصویر مناسبی از عملکرد جریان و متغیرهای اصلی آن یعنی دبی، سرعت و عمق جریان در اختیار طراحان و بهرهبرداران قرار دهد. این امر میتواند در ارزیابی عملکرد هیدرولیکی یک شبکه، با وارد نمودن طیف وسیعتری از مقادیر متغیرهای اصلی، کمک نماید.https://www.wwjournal.ir/article_1665_305ae1c3465fe3db66bf7ee4eced4e6d.pdfمهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهانمجله آب و فاضلاب1024-593623220120701Development of K-Nearest Neighbour Regression Method in Forecasting River Stream Flowتوسعه روش رگرسیون K- نزدیکترین همسایگی در پیشبینی جریان رودخانه1081191666FAمحمد عزمیدانشجوی دکترای مهندسی منابع آب، دانشکده فناوری و مهندسی کشاورزی، دانشگاه تهرانشهاب عراقینژاداستادیار مهندسی منابع آب، دانشکده فناوری و مهندسی کشاورزی، دانشگاه تهرانJournal Article20100301Different statistical, non-statistical and black-box methods have been used in forecasting processes. Among statistical methods, K-nearest neighbour non-parametric regression method (K-NN) due to its natural simplicity and mathematical base is one of the recommended methods for forecasting processes. In this study, K-NN method is explained completely. Besides, development and improvement approaches such as best neighbour estimation, data transformation functions, distance functions and proposed extrapolation method are described. K-NN method in company with its development approaches is used in streamflow forecasting of Zayandeh-Rud Dam upper basin. Comparing between final results of classic K-NN method and modified K-NN (number of neighbour 5, transformation function of Range Scaling, distance function of Mahanalobis and proposed extrapolation method) shows that modified K-NN in criteria of goodness of fit, root mean square error, percentage of volume of error and correlation has had performance improvement 45% , 59% and 17% respectively. These results approve necessity of applying mentioned approaches to derive more accurate forecasts.روشهای مختلف آماری، غیرآماری و جعبه سیاه در فرایندهای پیشبینی جریان رودخانه استفاده میشوند. از میان روشهای آماری، روش رگرسیون ناپارامتری K- نزدیکترین همسایگی بهواسطه پایه ریاضی و سادگی ذاتی، یکی از روشهای مناسب در فرایندهای پیشبینی است. در این تحقیق ضمن معرفی کامل روش K-NN به تشریح راهکارهای توسعه و بهبود این روش پرداخته میشود که از آن جمله میتوان به معرفی روشهای تخمین بهترین همسایگی، توابع انتقال اطلاعات (پیشپردازش)، توابع فاصلهسنجی و روش پیشنهادی برای برونیابی اشاره کرد. روش پیشبینی K-NN بههمراه راهکارهای توسعه آن بر روی مطالعه موردی پیشبینی آورد حوضه بالادست سد زایندهرود اجرا شد. مقایسه نتایج نهایی روش K-NN کلاسیک با روش اصلاح شده K-NN (تعداد همسایگی 5، تابع انتقال دامنه مقیاس، تابع فاصله سنجی ماهانالوبیس و اعمال روش برونیابی پیشنهادی) نشان میدهد که مدل بهبود یافته در پارامترهای نکویی برازش، ریشه میانگین مربعات خطا، درصد حجم خطا و میزان همبستگی بهترتیب 45 ، 59 و 17درصد بهبود عملکرد داشته است. این نتایج، ضرورت اعمال راهکارهای ذکر شده را برای استخراج پیشبینیهای دقیقتر نشان میدهد.https://www.wwjournal.ir/article_1666_20f0363abdb36eef20226078e5da8a3f.pdfمهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهانمجله آب و فاضلاب1024-593623220120701Determination of the Optimum Parameters of Phenol Removal by Ostrich Feathers and Hydrogen Peroxideتعیین پارامترهای بهینه در حذف فنل با استفاده از پر شترمرغ پاکسازی شده با پراکسیدهیدروژن1201261667FAمحمد منشوریاستادیار گروه مهندسی بهداشت محیط، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهراناحمدرضا یزدانبخشدانشیار گروه مهندسی بهداشت محیط، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهرانهستی دارائیعضو هیئت علمی گروه مهندسی بهداشت محیط، دانشگاه علوم پزشکی البرز، کرجJournal Article20100724The presence of phenol and its derivatives in water and wastewater are of major concern because of their toxicity and threat to human life and environment. In this study, ostrich feather has been used as a new adsorbent in removal of phenol in different doses of 0.2, 0.3, 0.5, 0.7, 1 and 1.5 g and the effects of changing contact time, pH, adsorbent dose and temperature has been determined. Then, the adsorption data were described with Langmuir and Freundlich adsorption isotherms and Excel software for analyzing the data was used. The results obtained revealed that by increasing the dosage of the sorbent from 0.2 to 0.7 g the adsorption increases. The adsorption of phenol decreases by the increase of the pH value of the solution. Also, it is observed that the contact time significantly affect the rate of phenol adsorption (70%) from solution. The adsorption equilibrium was well represented by the Freundlich and Langmuir adsorption isotherms. The results showed that the ostrich feathers, a solid waste produced in poultry processing plant, can be used as an effective biosorbent for removal phenol in aaqueous solution.حضور فنل در آب و فاضلاب بهدلیل سمیّت و تهدیدی که برای زندگی انسان و محیط دارد یک نگرانی عمده محسوب میگردد. در این مطالعه از پرشترمرغ بهعنوان یک جاذب جدید برای حذف فنل در وزنهای 0/2، 0/3، 0/5، 0/7، 1 و 1/5 گرم استفاده شد و تغییرات اثر زمان،pH، مقدارجاذب و دما در حین فرایند حذف و همچنین تبعیت فرایند جذب از معادلات فروندلیچ و لانگمیر مورد بررسی قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار Excel استفاده شد. نتایج حاکی از آن است که با افزایش مقدار جاذب از 0/2 تا 0/7 گرم میزان جذب افزایش مییابد. همچنین مشاهده شد که جذب فنل با افزایش pH محلول کاهش مییابد و افزایش زمان تماس، تأثیر ویژهای (70درصد) در میزان جذب دارد. همچنین موازنه جذب بهخوبی توسط ایزوترمهای جذب فروندلیچ و لانگمیر نمایش داده شدند. نتایج نشان میدهند که پر شترمرغ بهعنوان یک ماده زائد در کشتارگاهها، میتواند یک جاذب زیستی مؤثر برای حذف فنل بهشمار رود.https://www.wwjournal.ir/article_1667_792cea34707d950a6d146c6b2fc5b4df.pdfمهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهانمجله آب و فاضلاب1024-593623220120701Study of Kinetics of Copper in Aqueous Solution by Sawdust Adsorbentبررسی سینتیک حذف مس از محیط آبی با استفاده از خاک اره1271331668FAشایان شامحمدیدانشیار گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهرکرد، شهرکردJournal Article20100523The purpose of this research was to study the effect of the dosage of sawdust absorbent, on the equilibrium time, the efficiency of absorption in aqueous solution of Copper. Sawdust was prepared and those with particle size of 500 microns was selected. For this study, four absorbent sawdust concentration of 1 (SD1), 10 g/L (SD10), 20 g/L (SD20) and 50 g/L (SD50) were used. The most absorption rate was occurred at pH6. increasing sorbent the time of absorption at equilibrium condition increases. The maximum balance time of absorbents (SD1, SD10, SD20, and SD50), were, 110, 105, 100 and 80 minutes respectively. Mathematical relationship between mass absorption efficiency absorbent solution and initial concentration showed that although increasing sorbent mass absorption efficiency increases, but if the initial concentration of a certain amount (the amount of crime absorbing capacity) toward to approach zero, the efficiency of all absorbent and rise toward 100% limited to. This concentration toward infinity that applies to e-mail. The calibration results showed that Avram model regression coefficient 0.988 and the error factor 0.037 data better absorption Lagergren models and Ho et al. described.در حال حاضر در اکثر شهرهای جنوبی ایران استفاده از آب تصفیهکنهای خانگی رایج شده است. یکی از عوامل مهم و مؤثر در فرایند جذب، تغییر جرم جاذب است. هدف از این تحقیق، بررسی اثر تغییر مقدار جرم جاذب خاک اره بر زمان تعادل، راندمان جذب و واسنجی مدلهای سینتیک در حذف مس از محلول آبی بود. برای این کار، خاک اره از کارگاه محلی تهیه شد و اندازه ذرات آن 500 میکرون انتخاب گردید و از محلولهای با غلظتهای 1 تا 150 میلیگرم در لیتر استفاده شد. سپس چهار مقدار جاذب خاک اره شامل، 1 گرم در لیتر(SD1)، 10 گرم در لیتر (SD10)، 20 گرم در لیتر (SD20) و 50 میلیگرم در لیتر(SD50) انتخاب و آزمایشهای مختلف بر روی آنها انجام گردید. نتایج نشان داد که برای هر چهار جاذب، pH بهینه برابر 6 است. با افزایش جرم جاذب، زمان تعادل جذب کاهش یافت، بهطوریکه حداکثر زمان تعادل جاذب SD1، SD10، SD20، و SD50 بهترتیب 110، 105، 100 و 80 دقیقه بهدست آمد. بررسی رابطه ریاضی راندمان جذب با جرم جاذب و غلظت اولیه محلول نشان داد که اگر چه با افزایش جرم جاذب، راندمان جذب افزایش مییابد، ولی درصورتی که غلظت اولیه از یک مقدار معین (مقدار ظرفیت جرمی جاذب) بهسمت صفر میل کند، راندمان کلیه جاذبها افزایش و بهسمت 100درصد میل میکنند. این موضوع در غلظتهایی که بهسمت بینهایت میل میکنند نیز صادق است. همچنین نتایج واسنجی نشان داد که مدل اورامی با ضریب رگرسیون 0/988 و فاکتور خطای 0/037، دادههای جذب را بهتر از مدلهای لاگرگرن و هو و همکاران توصیف میکند.https://www.wwjournal.ir/article_1668_2ba4b3029d60cc556c58fd5556685849.pdf