مهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهانمجله آب و فاضلاب1024-593623120120401Waste Field Characteristics, Ultimate Mixing and Dilution in Surface Discharge of Dense Jets into Stagnant Water Bodiesمشخصات جبهه آلودگی، اختلاط و ترقیق نهایی در تخلیه سطحی فاضلابهای سنگین به آبهای ساکن214775FAJournal Article20091028Direct discharges of municipal and industrial waste waters into water bodies through marine outfalls are considered as a common way to dispose the generated waste in coastal zones. Marine discharge, intensifying flow mixing and entrainment, decrease the concentration of polutant up to accepted concentration and meet the guideline values and to make possible continues discharge of flow into matine environment. During last years due to quick development of coastal desalination plants, surface discharge of preduced salty water into seas and oceans has increased significantly. In this study, releases of dense jets from surface rectangular channel into stagnant bodies are experimentally studied. The location of flow plunge point, impact point and discharge ultimate dilution were drown out by a digital video technology. In addition, using some conductivity probes located in ambient floor, waste filed dilution in flow impact point and discharge ultimate dilution were identified. Finally the obtained results were plotted and explained along with some diagrams to show flow non-dimensional behavior. The results showed that the properties of flow are changing directly with ambient water depth and discharge initial fluxes.تخلیه فاضلابهای شهری و صنعتی در پیکرههای آبی از طریق تخلیهکنندههای دریایی از روشهای معمول در دفع پسابهای تولیدی در مناطق ساحلی محسوب میگردد. تخلیهکنندههای دریایی با تشدید فرایند اختلاط در فاصله محدودی از جلوی تخلیهکننده، غلظت آلایندهها را تا حد تحمّل محیط پذیرنده، پایین آورده و تخلیه پیوسته فاضلاب در محیط دریا را ممکن میسازند. طی سالیان اخیر بهواسطه توسعه روزافزون نمکزداهای ساحلی، تولید و تخلیه سطحی فاضلابهای شور و سنگین در دریا، بهطور چشمگیری افزایش یافته است. در این تحقیق تخلیه سطحی جریانهای سنگین خروجی از کانال مستطیلی از طریق شبیهسازی آزمایشگاهی آن در محیطهای ساکن مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت. موقعیت نقطه شیرجه، نقطه برخورد جریان با بستر و موقعیت نقطه دستیابی جریان به ترقیق نهایی خود در محیط از جمله پارامترهایی هستند که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفتند. همچنین از طریق جانمایی تعدادی حسگر هدایت الکتریکی در مجاورت بستر، میزان ترقیق جریان در نقطه برخورد و ترقیق نهایی آن در مجاورت بستر برآورد و نتایج آن در قالب مجموعهای از نمودارهای بیبعد ارائه گردید. نتایج بهدست آمده بیانگر رابطه مستقیم مشخصات جریان با عمق محیط و شارهای اولیه جریان خروجی است.https://www.wwjournal.ir/article_775_40419516e5c15deeb31890a322f5052e.pdfمهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهانمجله آب و فاضلاب1024-593623120120401Experimental Investigation of Relative Radius on Flow Pattern around a T shape Spur Dike in 90 Degree Bend with Rigid Bedبررسی آزمایشگاهی تأثیر شعاع انحنا بر الگوی جریان پیرامون آبشکن تی شکل در قوس 90 درجه با بستر صلب1523776FAسید عباس موسوی نائینیدانشگاه تربیت مدرسمحمد واقفیدانشگاه خلیج فارس، گروه مهندسی عمرانمسعود قدسیاندانشگاه تربیت مدرس، پژوهشکده مهندسی آبJournal Article20091231<p>Bank protection because of scouring caused by flow in bend is important because it has been observed in bend we encounter more scouring in outer bend. Experimental studies that conduct until now were about scouring around bank protection structures and less study were conducted about flow pattern around transverse structures with rivers. So in this study effects of relative radius on flow behavior and flow pattern formed around a T shape spur dike located in 45 degree in a 90 degree bend for three relative radius R/B=2, 3 and 4 that cover a range of mild to rapid bends was investigated. Results show that flow pattern formed around a T shape spur dike is accompanied with two counter clockwise vortexes at upstream and downstream of spur dike. Also increasing in relative radius cause increasing in length of separation zone, upstream vortex and deceasing in width of separation zone, length of circulation zone and downstream vortex.</p>
<p> </p><p dir="RTL"><strong>حفاظت از سواحل بهدلیل وقوع فرسایش بر اثر جریان در قوس رودخانه حائز اهمیت است زیرا در قوسها، فرسایش بیشتری در ساحل خارجی قوس ایجاد میگردد. مطالعات آزمایشگاهی انجام شده تاکنون پیرامون آبشستگی سازههای محافظت کننده سواحل بوده و کمتر مطالعاتی در زمینه بررسی الگوی جریان پیرامون سازههای متقاطع با رودخانه انجام شده است. لذا در این مطالعه به بررسی تاثیر شعاع انحنای نسبی قوس بر نحوه رفتار جریان و الگوی شکل گرفته پیرامون آبشکن تی شکل مستقر در موقعیت 45 درجه در یک قوس 90 درجه، برای سه قوس با شعاع انحنای نسبی 4 ، 3 و 2 </strong><strong>R/B=</strong><strong> که در دامنهای از قوسهای ملایم و تند قرار می گیرند، پرداخته شد. نتایج حاصله نشان داد که الگوی جریان شکل گرفته پیرامون آبشکن تی شکل تشکیل دو گردابه پادساعتگرد در بالادست و پاییندست آبشکن را بههمراه خواهد داشت. همچنین افزایش شعاع انحنای نسبی باعث افزایش طول ناحیه جدایی و طول گردابه بالادست می شود و کاهش عرض ناحیه جدایی، طول ناحیه اتصال مجدد و گردابه پاییندست را بههمراه خواهد داشت. </strong></p>https://www.wwjournal.ir/article_776_b597724f91197adef852ebe528359645.pdfمهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهانمجله آب و فاضلاب1024-593623120120401Experimental Investigation of Discharge Coefficient in Mesh Panel Bottom Intakesبررسی آزمایشگاهی ضریب تخلیه در آبگیرهای کفی مشبک با میلههای متقاطع2433777FAکیوان بیناموسسه آموزش عالی غیر انتفاعی خاوران مشهدمحمود فغفور مغربیدانشگاه فردوسی- گروه عمرانجلیل ابریشمیدانشگاه فردوسی مشهد- گروه مهندسی عمرانJournal Article20100215<p>Bottom racks is a hydraulic structure which is placed in the bed of stream through which, part of flow in the main channel is diverted. These structures have very wide application in industry, irrigation, drainage and etc. Of course much attention had been paid to the study of such structures, but characteristics of flow through bottom racks are complex. The present study was directed to estimate the discharge coefficient of a new kind of bottom racks including both transverse and longitudinal bars that named "mesh panel racks" without considering any solids in the fluid. This kind of bottom intake has advantages from structural point of view and has less deformation under static and dynamic loads. Laboratory setup with three mesh panel intakes was built and the effects of various parameters such as racks slope, porosity and geometry were explored. A dimensional analysis using Buckingham theory showed the effective hydraulic and geometric factors that affect the discharge coefficient (C<sub>d</sub>) of bottom racks. Then, a statistical approach to determine the discharge coefficient of a rack structure was developed with linear and nonlinear regression using SPSS software. The efficiency of the proposed technique is high enough that the associated error is limited to 10%. Finally, hydraulic performance of mesh panel intakes was compared with regular type of bottom intakes, which consist of longitudinal bars. For this purpose, diverted discharge through both type of intakes calculated in same situation</p><p dir="RTL"><strong>آبگیرهای کفی سازههای فلزی مشبکی هستند که بهمنظور انحراف آب در بستر جریان نصب میشوند. بهکارگیری این سازهها یکی از روشهای مطمئن و کارآمد در آبگیری از رودخانههای کوهستانی با شیب تند و بار بستر درشت دانه بهشمار میرود. یکی از شکلهای آبگیرهای کفی که تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته، آبگیر کفی ساخته شده از شبکه متقاطع میلههای طولی و عرضی است. این شکل خاص که آبگیر کفی با میلههای متقاطع نامیده می</strong><strong></strong><strong>شود، نسبت به آبگیر کفی با میلههای طولی و یا آبگیر کفی با میلههای عرضی، بهلحاظ سازهای عملکرد بهتری در مقابل نیروهای وارده دارد. در این پژوهش تعداد 3 کف مشبک از میلههای طولی و عرضی متقاطع با درصد بازشدگیهای مختلف ساخته شد و در فلومی با شیبهای متفاوت نصب گردید. در مجموع 81 سری آزمایش با عبور دادن دبیهای مختلف آب زلال و طولهای متفاوت سازه کف مشبک انجام گرفت. در هر سری آزمایش، دبی منحرف شده توسط کف مشبک </strong><strong>(Q<sub>d</sub>)</strong><strong> و دبی باقیمانده در کانال </strong><strong>(Q<sub>r</sub>)</strong><strong> </strong><strong>توسط یک کانال دو طبقه مجهز به دو عدد سرریز لبه تیز مستطیلی کالیبره شده، قرائت گردید. سپس ضریب تخلیه این نوع کف مشبک تحت تاثیر پارامترهای مختلف هیدرولیکی و هندسی مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور ابتدا با استفاده از آنالیز ابعادی، رابطه بیبعدی بین متغیر وابسته و متغیرهای مستقل استخراج شد و سپس بین دادههای حاصل از 81 سری آزمایش، روابط مختلف خطی و غیرخطی برازش داده شد و در انتها بر مبنای معیارهای آماری موجود، مناسبترین رابطه برازنده دادههای آزمایشگاهی انتخاب گردید. در نهایت عملکرد هیدرولیکی نوع جدید آبگیر کفی با نوع مرسوم آبگیرهای کفی دارای میلههای طولی، از طریق محاسبه دبی منحرف شده توسط هرکدام در شرایط یکسان، مقایسه گردید. </strong></p>https://www.wwjournal.ir/article_777_f867f43f4433a727ff521e86b56a8997.pdfمهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهانمجله آب و فاضلاب1024-593623120120401Multi Objective Design of Water Distribution System Using Fuzzy Reliability Indexطراحی چند هدفه شبکههای توزیع آب با استفاده از شاخص اطمینانپذیری فازی (FRI)3446778FAنوید قاجارنیادانشجوی دکترای رشته مهندسی منابع آب، گروه مهندسی آبیاری و آبادانی، دانشگاه تهران، تهرانامید بزرگ حداداستادیار بخش مهندسی منابع آب، گروه مهندسی آبیاری و آبادانی، دانشگاه تهران، تهرانصلاح کوچکزادهاستاد بخش سازههای آبی، گروه مهندسی آبیاری و آبادانی، دانشگاه تهران، تهرانJournal Article20091016<p style="text-align: justify;">This paper investigates the application of a multiobjective algorithm in the problem of multiobjective design of water distribution networks. The problem is formulated using two different objective functions: minimizing cost and maximizing reliability. To measure the reliability, a new definition based on the original concept of fuzzy logic, named “Fuzzy Reliability Index” is introduced. Then, developing the Multi Objective Honey-Bee Mating Optimization algorithm based on it’s single objective version, the multi criteria design of two benchmark networks is performed using predefined objective functions. The results obtained show that the proposed reliability index is able to provide desired reliability in the network. Furthermore, satisfactory results obtained by the algorithm in defining the pay off characteristic between total cost and reliability are shown. Finally, it is possible to use the developed model to introduce different and numerous non-dominant solutions to decision makers.</p><p dir="rtl" align="justify">در این تحقیق طراحی چند هدفه شبکه توزیع آب شهری با استفاده از یک الگوریتم چند هدفه صورت گرفت. توابع هدف مورد استفاده، کمینه کردن هزینه و بیشینه کردن اطمینانپذیری بود. همچنین با بهکارگیری منطق فازی در محدوده فشار کمینه و بیشینه مجاز شبکه و بر اساس تعاریف متداول اطمینانپذیری، معیار اطمینانپذیری قطعی جدیدی به نام شاخص اطمینانپذیری فازی پیشنهاد شد. سپس با توسعه الگوریتم چندهدفه جفتگیری زنبور عسل بر پایه مفاهیم نسخه تکهدفه آن، طراحی چند هدفه دو شبکه آبرسانی بهکار رفته در تحقیقات دیگران، با استفاده از توابع هدف مذکور انجام گرفت. نتایج نشان داد که معیار پیشنهادی, توانایی مناسبی را در ایجاد اطمینانپذیری مورد نظر در شبکه دارد. همچنین عملکرد رضایت بخش الگوریتم چند هدفه جفتگیری زنبور عسل نیز در ارائه پارتوی بهینه برای مسائل مورد نظر, نشان داده شد. از الگوی طراحی توسعه داده شده در این تحقیق میتوان بهمنظور ارائه یک مجموعه جواب غیرپست به تصمیم گیرندگان، برای انتخاب نقاطی که در آنها هر دو عامل هزینه و اطمینانپذیری در شرایط مطلوبی هستند، استفاده نمود.</p>
<p dir="rtl" align="right"> </p>https://www.wwjournal.ir/article_778_667ce4fccb17d883d46958057f56d487.pdfمهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهانمجله آب و فاضلاب1024-593623120120401Runoff Estimation in Urban Watersheds by Analytical Models (Case Study: The Part of District No.22 of Tehran City)برآورد رواناب در حوزههای آبخیز شهری با استفاده از مدلهای تحلیلی (مطالعه موردی: بخشی از منطقه 22 شهر تهران)4756813FAعلی سلاجقهاستاد مدعو گروه آبخیزداری، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، تهرانالهام فروتندانشجوی دکترای گروه آبخیزداری، دانشکده کشاورزی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهرانمحمد مهدویاستاد دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهرانحسن احمدیاستاد دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهرانفرود شریفیاستادیار پژوهشی مرکز تحقیقات حفاظت آب و خاک، تهرانبهرام ملک محمدیاستادیار گروه مهندسی عمران- محیط زیست، دانشکده فنی، دانشگاه تهرانJournal Article20100125<p style="text-align: justify;">In urban catchment because of developed conditions, the amount of impervious area increases which tends to increase runoff volume, peak discharge rate and decrease of infiltration volume. Most of urban catchments are ungauged and runoff data does not exist, as a result; determining the hydrological response of urban catchments in consideration of complex drainage system is a necessity. For this purpose, storm water management models are considered as useful tools for planning and developing in urban areas. Analytical model is one of the stormwater management tools which formulate the physical rainfall-runoff transformation. In this study, two analytical models are used to predict urban runoff volume. One of models predicts runoff volume on the basis of runoff coefficient and another is formulated in consideration of infiltration parameter. A test catchment located in Tehran city is selected for performing these models. Observed rainfall and runoff data are recorded in this catchment for comparing two approaches. Performance indicators such as Nash-Sutcliffe model efficiency coefficient, root mean square error (RMSE), coefficient of residual mass (CRM), absolute relative error and regression coefficient reveal the precision of two models for urban runoff prediction.</p>
<p style="text-align: justify;"> </p><p style="text-align: justify;" dir="RTL">در حوزههای آبخیز شهری افزایش سطوح نفوذ ناپذیر که بهدلیل توسعه صورت میپذیرد منجر به افزایش حجم رواناب، دبی اوج و کاهش مقدار نفوذپذیری میشود. بیشتر حوزههای آبخیز شهری فاقد ایستگاه هیدرومتری و آمار رواناب هستند، از این رو تعیین پاسخ هیدرولوژیکی حوزههای آبخیز شهری با توجه به پیچیدگی سیستم زهکشی امری ضروری است. برای اینمنظور مدلهای مدیریت رواناب شهری بهعنوان ابزاری مفید در برنامهریزی و توسعه مکانهای شهری مدنظر قرار گرفتهاند. یکی از انواع این مدلها، مدلهای تحلیلی هستند که فرایند فیزیکی تبدیل بارش به رواناب را فرموله مینمایند. در این تحقیق از دو مدل تحلیلی برای برآورد رواناب استفاده گردید. یکی از مدلها بر اساس ضریب رواناب بود و مدل دیگر با در نظر گرفتن پارامتر نفوذپذیری فرموله شد. برای اجرای این مدلها یک حوزه آبخیز واقع در شهر تهران انتخاب گردید و برای مقایسه دو مدل، دادههای بارش و رواناب در حوزه آبخیز ثبت گردیدند. شاخصهای ارزیابی اعم از ضریب کارایی مدلNash-Sutcliffe، مقادیر جذر میانگین مربعات خطاها و ضریب مقدار باقیمانده، قدر مطلق خطای نسبی و ضریب همبستگی بیانگر دقّت هر دو مدل در برآورد رواناب شهری بودند.</p>
<p style="text-align: justify;" dir="RTL"> </p>https://www.wwjournal.ir/article_813_ecea528fb6537d68438b5b101c6637ac.pdfمهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهانمجله آب و فاضلاب1024-593623120120401Lab Scale Study of Nitrate Removal By Phytoremediationحذف نیترات توسط فرایند گیاهپالایی در مقیاس آزمایشگاهی5765779FAفاطمه فلاحیدانشجوی کارشناسی ارشد دانشکده مهندسی عمران و محیط زیست، دانشگاه تربیت مدرس، تهرانبیتا آیتیدانشیار دانشکده مهندسی عمران و محیط زیست، دانشگاه تربیت مدرس، تهران0000-0001-7720-9863حسین گنجی دوستاستاد دانشکده مهندسی عمران و محیط زیست، دانشگاه تربیت مدرس، تهرانJournal Article20100303<p style="text-align: justify;">The purpose of this study was to Cultivate three suitable emergent herbaceous species (reed (<em>Phragmites australis</em>), bamboo (<em>Dracaena sanderiana</em>), and umbrella plant (<em>Cyperus alternifolius</em>)) in laboratory scale using hydroponic method and to examine their potential in removing nitrate from contaminated water. Three containers with initial NO<sub>3</sub><sup>-</sup>-N concentration of 15, 20, 25 mg/L, one container of perfect omex fertilizer and the last one with plane water and soil were used in this study. The variations of nitrate concentration, its removal rate, and plant growth (dry and wet weight) were all measured during 8 months of the study. The experimental results indicated that reeds had higher ability to remove nitrate as compared to bamboo and umbrella plant. For the highest concentration, reeds, bamboo and umbrella plant absorbed about 95, 85 and 70 percent nitrate, respectively. There was a direct relation between dry weight and removal efficiency and the most amount of nitrate absorption was measured in root and rhizome of the plant.</p><p style="text-align: justify;" dir="rtl">هدف از انجام این تحقیق، پرورش سه گونه مناسب آبزی برون آ (نی، بامبو و نخل مرداب) در محیط آزمایشگاهی بهروش هیدروپونیک و بررسی توانایی آنها در حذف نیترات از آب بود. بهاین منظور از سه گلدان با غلظتهای اولیه NO3-/N و25و 20 و 15 میلیگرم در لیتر، یک گلدان حاوی کود کامل امکس و یک گلدان شاهد استفاده شد. طی 8 ماه تحقیق، تغییرات غلظت و درصد حذف نیترات و نیز میزان رشد، وزنتر و خشک نمونههای گیاهی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل حاکی از قابلیت بیشتر گیاه نی برای حذف نیترات از آب نسبت به دو گیاه دیگر بود به گونهای که در بالاترین غلظت، میانگین حذف نیترات در نی، بامبو و نخل مرداب بهترتیب 95، 85 و 70 درصد تعیین شد. میان وزن خشک گیاهی و راندمان حذف گونهها رابطه مستقیمی وجود داشت و بیشترین میزان جذب نیترات در ریشه و ریزوم گیاه مشاهده شد.</p>https://www.wwjournal.ir/article_779_6fc3551f3091134e0bfd77ad7db3cb81.pdfمهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهانمجله آب و فاضلاب1024-593623120120401Removal of Manganese from Aqueous Solution by Natural Zeolite in the Presence of Iron, Chrome and Aluminum Ionsحذف منگنز از محیط آبی توسط زئولیت کلینوپتیلولایت در حضور یونهای آهن، کروم و آلومینیوم6675787FAشایان شامحمدیدانشیار گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزیعادل اصفهانیدانشجوی کارشناسی ارشد گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زابلJournal Article20100610<p style="text-align: justify;">The main purpose of this study is removal efficiency of Clinoptilolite (zeolite) in absorption of manganese in the two modes of single and compound element in solution. The zeolite used in this study was provided from Semnan mines with particle size of 350 mm. The results showed that the optimum pH of both single and compound modes was 5. The kinetics data were analyzed by Lagergrn, Ho et al and Avrami models in the both modes (single and compound). It was found that the data can be expressed satisfactorily by Avrami model. The determination coefficient for Avrami model in both single and compound modes were 0.998 and 0.999 respectively. Also the average absorption rate for manganese in two modes were 0.242 mg/g. min and 0.0146 mg/g. min respectively. Langmuir, Frondlich, Sip's and Radlich-Patterson models were also used in this study. The results showed that Sip's model with determination coefficient of 0.998 and 0.993 and error of 0.0248 and 0.0166 for both single and compound modes respectively, was more reliable for expressing the data than others. The Manganese absorption capacity for single and compound modes were 3.67 mg/g and 2.63 mg/g respectively. The surface area of Zeolite was measured using the methylene blue absorption method and was found 12.31m<sup>2</sup>/g.</p><p style="text-align: justify;">هدف اصلی این تحقیق مقایسه مقدار جذب منگنز توسط زئولیت کلینوپتیلولایت در دو حالت محلول تکعنصری و محلول ترکیبی بود. برای این کار از زئولیت معادن سمنان با قطر ذرات 350 میکرومتر استفاده گردید. نتایج نشان داد که pH بهینه در هر دو حالت تکعنصری و حالت ترکیبی برابر5 است. نتایج برازش مدلهای لاگرگرن، هو و همکاران و اورامی بر دادههای سینیتیک نشان داد که در هر دو حالت تکعنصری و حالت ترکیبی، مدل اورامی بهترتیب با ضریب همبستگی 99/8 و 99/9 درصد دادهها را بهتر توصیف مینماید. سرعت متوسط جذب منگنز برای محلول تکعنصری و ترکیبی بهترتیب 0/0242 و 0/0146 میلیگرم بر گرم بر دقیقه بهدست آمد. همچنین مقایسه فاکتور خطا نشان داد که مدل اورامی برای هر دو حالت تکعنصری و حالت ترکیبی دارای کمترین خطا بهترتیب 0/0248 و 0/0166 بود. مقایسه مدلهای لانگمیر، فروندلیچ، سیپس و رادلیچ- پترسون نشان داد که مدل سیپس با ضریب تعیین 99/8 و 99/3 درصد و فاکتور خطای 0/0055 و 0/0051 بهترتیب دادههای سیستم تکعنصری و ترکیبی را بهتر از سایر مدلها توصیف مینماید. ظرفیت جذب منگنز در دو حالت تکعنصری و حالت ترکیبی بهترتیب 3/67 و 2/63 میلیگرم برگرم بهدست آمد. برای اندازهگیری سطح ویژه از روش جذب متیلن بلو استفاده شد و نتایج نشان داد که سطح ویژه زئولیت 12/31 مترمربع به ازای هر گرم است.</p>https://www.wwjournal.ir/article_787_cf8616fb98c802099f1a03282d815bb8.pdfمهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهانمجله آب و فاضلاب1024-593623120120401Effect of pH on Lead Removal from Aqueous Solution by Fungus Mucor Indicusبررسی نقش pH در حذف سرب از محلولهای آبی توسط قارچ موکورایندیکوس7683790FAوحید جوانبختدانشگاه صنعتی اصفهان-دانشکده مهندسی شیمیحمید زیلوییدانشگاه صنعتی-دانشکده مهندسی شیمی-بیوتکنولوژی محیط زیستکیخسرو کریمیدانشگاه صنعتی-دانشکده مهندسی شیمی -بیوتکنولوژی صنعتیJournal Article20100705<p style="text-align: justify;">Biological methods of metal removal from aqueous solutions, defined as biosorption, have been recommended as cheaper and more effective techniques. Biosorption of lead by dead Mucor indicus biomass treated with NaOH was studied over a range of pH. The pH plays an important role on biosorption. Low pH resulted in a decrease in the biosorption capacity. At pH 3.0 or higher, the biosorption of lead ions increased sharply. Under these conditions, optimal pH=5.5 was obtained. The Ho’s pseudo-second-order model described the biosorption kinetics, and the equilibrium data could be fitted by Langmuir isotherm equation. The pH values were increased at the end of reaction procedure.</p><p style="text-align: justify;">روشهای بیولوژیکی جداسازی فلز از محلولهای آبی تحت عنوان جذب زیستی، روشهایی ارزان و مؤثر در این زمینه بهشمار میروند. در این مقاله جذب زیستی سرب توسط قارچ <em>موکورایندیکوس</em> مرده و فرآوری شده با هیدروکسیدسدیم، در مقادیر مختلفی از pH محلول فلزی بررسی شد. pHهای پایین ظرفیت جذب کمی را برای سرب نشان دادند و در مقادیر pH بالای 3، جذب زیستی سرب بهشدت افزایش یافت و در pH برابر 5/5، مقدار حداکثر جذب دیده شد و این pH بهعنوان مقدار بهینه انتخاب گردید. مقادیر pH در انتهای فرایند جذب در محلول آبی افزایش یافت. مدل شبه درجه 2 هو برای توصیف سینتیک جذب و مدل لانگمیر برای تطبیق دادههای تعادلی مورد استفاده قرارگرفتند.</p>https://www.wwjournal.ir/article_790_b602883d12d77fd83a5cf6b0d45412bd.pdfمهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهانمجله آب و فاضلاب1024-593623120120401Evaluate Performance of Moringa Peregrina Powder Grains in Domestic Wastes Water Treatmentارزیابی عملکرد پودر دانههای مورینگا پرگرینا در تصفیه فاضلاب خانگی8492792FAحسین بانژاددانشیار گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا، همدانوحید یزدانیدانشجوی دکترای آبیاری و زهکشی، دانشگاه فردوسی مشهدعلی رضا رحمانیدانشیار گروه مهندسی بهداشت محیط، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی همدانسهیل مهاجرانیکارشناس ارشد اداره کل منابع طبیعی استان بوشهراحسان علیائیدانشجوی کارشناسی ارشد آبیاری و زهکشی، دانشگاه بوعلی سینا، همدانJournal Article20100228<p style="text-align: justify;">Since the semi-arid and dry, access to good water quality is associated with restriction, so exploitation of sewage effluent for irrigation is very important. Nowadays, use of natural materials in water purification and sewage is increasing. One of these materials are seeds of Moringa Peregrina plant. In this research the performance of Alum and Poly Aluminum Chloride (PAC) were compared with Moringa Peregrina seeds powder in wastewater treatment. The samples of sewage were collected from fluvial that received domestic sewage and used without any pre-treatments. Sewage samples in separate stages were contacted with different concentrations of Moringa Peregrina seeds powder, Alum and Poly Aluminum Chlorides. In these experiments the concentration changes of nitrate, phosphate,turbidity, TDS, electrical conductivity and pH is studied. Results showed that the use of showed that the highest removal efficiency of phosphate and nitrate are related to Moringa Peregrina, so that 120 mg/lit Moringa Peregrina able to reduce 80 percent of phosphate and 110 mg/lit of Peregrina, reduce 50 percent of nitrate. The results indicated that the use of Moringa Peregrina seeds powder reduced the sedimentation time from 30 to 10 minutes and dewatering of sludge produced was better than the others.</p>
<p style="text-align: justify;"> </p><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><strong>از آنجایی که در مناطق خشک و نیمه خشک دسترسی به منابع آب با کیفیت خوب با محدودیت همراه است، لذا بهرهبرداری از پساب فاضلاب برای آبیاری بسیار با اهمیت است. امروزه استفاده از مواد طبیعی در تصفیه آب و فاضلاب رو به افزایش است. یکی از این مواد دانههای گیاه <em>مورینگا پرگرینا</em> است. در این تحقیق عملکرد این ماده در مقایسه با آلوم و پلی</strong><strong></strong><strong>آلومنیومکلراید (پک) مورد بررسی قرار گرفت. به این منظور نمونه فاضلاب از نهری که فاضلابهای خانگی به آن تخلیه میگردد برداشت </strong><strong>شد </strong><strong>و بدون هیچ پیشتصفیه مورد استفاده قرار گرفت. نمونههای فاضلاب در موارد جداگانه در تماس با غلظتهای 10 تا 120 میلیگرم در لیتر با افزایش 10 میلیگرمی پودر دانههای مورینگا پرگرینا، آلوم و پلی آلومینیوم کلراید (5 تا 30 با افزایش 5 میلیگرم در لیتر) در مراحل جداگانه قرار گرفت و نتایج مقایسه شد. در این آزمایشها تغییرات غلظت نیترات، فسفات، کدورت </strong><strong>TDS</strong><strong> ، هدایت الکتریکی و</strong><strong>pH </strong><strong> مورد بررسی قرار گرفت. عملیات اختلاط بهصورت مکانیکی با دستگاه جارتست و با قابلیت انتخاب دورهای متغیر انجام شد. بررسیها نشان داد که استفاده از آلوم و پک باعث افزایش هدایت الکتریکی شده و در مواردی افزایش باقیمانده املاح را نیز در پی داشت. همچنین آزمایشها نشان داد که بیشترین درصد کاهش فسفات مربوط به <em>مورینگا پرگرینا</em> است، به</strong><strong>طوریکه 120 میلیگرم در لیتر <em>مورینگا پرگرینا</em> قادر به کاهش 80 درصدی فسفات است. غلظت 110 میلیگرم در لیتر <em>پرگرینا</em> بالاترین درصد کاهش نیترات را در بین مواد مورد استفاده دارا بود، بهطوریکه در این غلظت، میزان نیترات برابر 50 درصد بود. آزمایش</strong><strong></strong><strong>ها نشان داد که استفاده از پودر دانههای <em>مورینگا پرگرینا</em> باعث کاهش زمان تهنشینی میگردد بهطوریکه زمان تهنشینی از 30 دقیقه به 10 دقیقه کاهش مییابد. نتایج حاکی از آبگیری ساده از لجن حاصله از تصفیه توسط پودر <em>پرگرینا</em> نسبت به لجن حاصله از تصفیه توسط آلوم و پک بود.</strong></p>https://www.wwjournal.ir/article_792_a96f5fc5fc4cf526be644ac7a0051f6e.pdfمهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهانمجله آب و فاضلاب1024-593623120120401The Influence of Treated and Untreated Wastewaters on Enzymatic Activity of a Silty Clay Soil Under Laboratory Conditionsاثر پسابهای صنعتی خام و تصفیه شده بر فعالیت آنزیمی یک خاک رس سیلتی در شرایط آزمایشگاهی93100793FAزهرا نادریدانشآموخته کارشناسی ارشد بیولوژی و بیوتکنولوژی خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهرکردفائز رئیسیدانشیار گروه خاکشناسی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهرکردعلی رضا حسین پورJournal Article20100406<p>The use of industrial wastewater for irrigating farmlands is currently increasing, especially in arid and semi-arid areas because of water shortage for agriculture. The use of industrial wastewater in farmlands could help the sustainable soil fertility through improving the physical, chemical and biological soil characteristics. On the other hand, wastewater may contain toxic elements that are detrimental to soil microorganism and biochemical reactions. The aim of this study was to determine the effects of industrial wastewater either treated or untreated on soil enzyme activities. The wastewater samples were taken from Zobahan, Foolad Mobarakeh Steel Plants and Polyacril plant. Soil samples were moistened at 70% field capacity using wastewaters and then placed at 25 <sup>o</sup>C for 3months in an incubator. Soil samples were analyzed to examine enzyme activities at monthly intervals. Results showed that during the first two months of incubation enzyme activities increased in wastewater-treated period and sampling time, adding wastewater to the soil increased enzyme activities. The presence of carbon and nutrients in wastewater could lead to an increase in microbial activities and populations, resulted in increasing synthesis and production of enzymes involved.</p><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><strong>امروزه بهدلیل مشکلات کمبود آب در مناطق خشک و نیمه خشک استفاده از پسابهای صنعتی برای آبیاری اراضی کشاورزی رو به افزایش است. مصرف پساب در اراضی کشاورزی میتواند به حفظ حاصلخیزی خاک از طریق بهبود نسبی ویژگیهای فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک کمک کند. از سوی دیگر، حضور برخی عناصر سمّی در پساب ممکن است فعالیت و جمعیت میکربی و آنزیمی خاک را مختل سازد. در این تحقیق به بررسی اثر انواع پسابهای صنعتی شامل کارخانههای ذوب آهن، فولاد مبارکه و پلیاکریل اصفهان بهصورت خام و تصفیه شده بر فعالیت آنزیمی یک خاک رس سیلتی پرداخته شد. نمونههای خاک توسط پساب تا 70 درصد ظرفیت مزرعه مرطوب و بهمدت سه ماه در دمای 25 درجه سلسیوس در داخل انکوباتور نگهداری شدند. سپس در فواصل 30 روز، نمونههای خاک بهمنظور سنجش فعالیت آنزیمی شامل ساکاراز، اوره آز، آریل سولفاتاز و فسفاتاز قلیایی تجزیه شدند. نتایج نشان داد فعالیت آنزیمی اغلب خاکهای تیمار شده با پساب در طی دو ماه اول انکوباسیون بر اثر مصرف پسابها افزایش و سپس در ماه سوم کاهش یافت. بهطور کلی مصرف پسابهای صنعتی سبب کاهش 30 درصد متوسط فعالیت آنزیم آریل سولفاتاز شد در حالی که متوسط فعالیت آنزیمهای فسفاتاز قلیایی، اوره آز و ساکاراز را بهترتیب 7/5، 60 و 26/5 درصد نسبت به خاک شاهد افزایش داد. صرفنظر از مدت زمان انکوباسیون، افزودن پساب بهخاک سبب افزایش فعالیت آنزیمی در اغلب نمونهها گردید و این حاکی از وجود کربن، انرژی و عناصر غذایی مورد نیاز برای رشد میکربی در پساب بود که منجر به افزایش فعالیت و جمعیت میکربی و در نتیجه افزایش سنتز آنزیم توسط آنها میگردد.</strong><strong></strong></p>https://www.wwjournal.ir/article_793_45c4ac10ab701c168df7bd20a7bf68d7.pdfمهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهانمجله آب و فاضلاب1024-593623120120401The Effect of Sewage Sludge Application on the Amount of Microelements in Soil and Absorption in Medicinal Plant Borage (Borago Officinalis eL.)اثر کاربرد لجن فاضلاب بر غلظت عناصر کم مصرف خاک و جذب آنها بهوسیله گیاه دارویی گاوزبان101110810FAزهرا احمدآبادیدانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی، ساریمهدی قاجار سپانلواستادیار گروه مهندسی علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی، ساریمحمدعلی بهمنیاردانشیار گروه مهندسی علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی، ساریJournal Article20100706<p style="text-align: justify;">In order to investigate the effect of Sewage Sludge (SS) application on the amount of micro elements in soil and absorption of these elements in plant organs of medicinal plant borage (Borago Officinalis), an experiment was carried out in split plot based on complete randomized block design in three replications in the field of the University of Agricultural of Sari. fertilizer treatments were two leves 20 and 40 tons per hectare of sewage sludge, mix SS and fertilizer, fertilizer and control and years of consumption were inclusive: (1385), (1385 and 1387), (1385 and 1386), (1385, 1386, 1388), (1385, 1386 and 1387) and (1385, 1386, 1387 and 1388). The results of the study showed that fertilizer treatments, on the amount of absorbent micro-elements in the soil , leaves and petal of plant were significant. The years of fertilzer consumption on the all of the cases except amount of Zn and Mn absorbent in leaves of plant had a significantly effect. The interaction between years of consumption of fertilizers and fertilizer treatments on concentration of all of micro-element except Mn in the soil were significant, in the leaves had a significantly effect on the amount of Fe and Cu absorbent only and in the petal showed significant effect on the amount of Mn and Cu absorbent</p><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><strong>بهمنظور بررسی تأثیر لجن فاضلاب بر میزان عناصر کم مصرف خاک و جذب آنها در اندامهای گیاه دارویی گاوزبان، آزمایشی در قالب طرح کرتهای خرد شده در سه تکرار، شش تیمار کودی و شش تیمار سال در مزرعه پژوهشی دانشگاه کشاورزی ساری انجام گردید. تیمارهای کودی شامل: دو سطح 20 و 40 تن در هکتار از لجن فاضلاب، تلفیقی از لجن فاضلاب و کود شیمیایی، کود شیمیایی، شاهد و سالهای مصرف بهصورت: سال 85 ، سال 85 و88 ، سال 85 و86 ، سال85، 86 و 88 ، سال 85 تا 87 و سال85 تا 88 کود خورده بودند. نتایج نشان داد که تیمارهای کودی بر میزان جذب این عناصر در خاک، برگ و گل گیاه دارای اثر معنیدار بود. سالهای مصرف کود نیز در همه موارد بهجز میزان جذب روی و منگنز در برگ گیاه دارای اثر معنیدار بود. اثرات متقابل تیمارهای سال و کود در خاک بر میزان غلظت تمامی عناصر کم مصرف بهجز منگنز معنیدار بود در حالی که در برگ گیاه فقط بر میزان جذب آهن و مس اختلاف معنیدار داشت</strong><strong>.</strong><strong> </strong><strong>این اثر در گل گیاه نیز بر میزان جذب منگنز و مس اثر معنیدار نشان داد که باعث افزایش تقریباً بیش از دو برابر غلظت این عناصر در اندامهای گیاهی شد. </strong></p>https://www.wwjournal.ir/article_810_d1efe7b0bb63f774a0d9b1739518dfee.pdfمهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهانمجله آب و فاضلاب1024-593623120120401Performance Evaluation of Coagulation Process in Removal of Low Turbidity and Color from Water Using Different Inorganic Coagulantsارزیابی عملکرد فرایند انعقاد برای حذف مقادیر کم کدورت و رنگ آب با استفاده از منعقدکنندههای مختلف111118811FAمقداد پیرصاحبدانشیار مرکز تحقیقات سلامت، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاهعلی اکبر زینتی زادهاستادیار گروه شیمی کاربردی، دانشکده شیمی دانشگاه رازی- کرمانشاهعبداله درگاهیدانشآموخته کارشناسی ارشد مهندسی بهداشت محیط، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاهJournal Article20100511<p style="text-align: justify;">This research work was carried out in lab scale using a Jar-test set up. In order to compare the performance of four inorganic coagulants (poly aluminum chloride, ferro sulfate, ferric chloride, aluminum sulfate) in removal of turbidity and color from water, three independent variables (turbidity, color and coagulants dosage) were investigated. The region of exploration for the process was taken as the area enclosed by turbidity (10, 20, 50 NTU), color (5, 10 TCU) and concentration of coagulants (5, 10, 15, 120, 25, 30 mg/l) boundaries. The rapid and slow mixing steps were provided by the rate of 80 rpm for 1 min and 30 rpm for 20 min, respectively. The samples were then remained for 30 min as settling stage. Four parameters including turbidity, electrical conductivity (EC), pH and color were measured from the samples supernatant. Settling characteristics of the flocs formed were descriptively reported as poor, fair, good and excellent. From the results, poly aluminum chloride with concentration of 5 mg/l was found to be the best for the removal of turbidity (99-99.8 %) and color (100 %). However, fine flocs with very good settling velocity was observed at the condition with initial turbidity of 10, 20, 50 NTU. Increase in EC along with decrease in alkalinity was obtained as the coagulants concentrations were increased. The maximum and minimum amount of increase in EC and TDS were resulted from ferric chloride and poly aluminum chloride, respectively.</p><p style="text-align: justify;"><strong>پژوهش حاضر در مقیاس آزمایشگاهی و با استفاده از دستگاه جارتست انجام شد. بهمنظور مقایسه کارایی چهار منعقدکننده معدنی (پلی آلومینیم کلراید، سولفات فرو، کلرورفریک و سولفات آلومینیم) در حذف کدورت و رنگ آب، سه متغیر مستقل مطالعه شد. محدوده مورد مطالعه برای کدورت (NTU 10،20،50) ، رنگ (TCU 5 و 10) و غلظت ماده منعقد کننده (30،25،20،15،10،5 میلیگرم در لیتر) انتخاب شد. مراحل اختلاط سریع و کند بهترتیب با شدت 80 و 30 دور در دقیقه برای مدت یک و 20 دقیقه انجام شد و سپس نمونهها بهمدت 30 دقیقه بهمنظور تهنشینی در شرایط سکون قرار گرفتند. چهار پارامتر شامل کدورت، هدایت الکتریکی، pH و رنگ بهعنوان پاسخ فرایند سنجش شدند. ویژگی تهنشینی لختهها پس از مشاهده، با واژههای ضعیف، نسبتأ خوب، خوب و عالی توصیف گردید. نتایج حاصل نشان داد که پلیآلومینیمکلراید با غلظت 5 میلیگرم در لیتر بهترین منعقدکننده برای حذف کدورت 99/8 تا 99 درصد و رنگ 100 درصد است. با این وصف با افزایش مقدار این منعقدکننده، اندازه لخته در کدورتهای NTU50 و 20، 10 همچنان ریز بوده ولی سرعت تهنشینی آن خیلی خوب است. با افزایش غلظت منعقد کنندهها، میزان هدایت الکتریکی افزایش و قلیاییت کاهش یافت. همچنین بیشترین و کمترین افزایش میزان هدایت الکتریکی و TDS بهترتیب در منعقدکننده کلرور فریک و پلیآلومینیمکلراید حاصل شد.</strong></p>https://www.wwjournal.ir/article_811_5b6bc6a6f44d45687a13148e42d7451c.pdfمهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهانمجله آب و فاضلاب1024-593623120120401Investigation of Pesticides Effect on Groundwater Quality of Shemiranat Villagesبررسی تأثیر سموم دفع آفات کشاورزی بر کیفیت آب شرب چاههای محفوره روستاهای شمیرانات119129812FAامیر حسام حسنیاستادیار دانشکده محیط زیست و انرژی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهرانمجتبی صیادی- عضو هیئت علمی دانشکده بهداشت، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران پزشکیساناز جعفریدانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی محیط زیست، دانشکده محیط زیست و انرژی ، دانشگاه آزاد اسلامی،واحد علوم و تحقیقات تهرانJournal Article20101110<p style="text-align: justify;">Targets: Pollution of water resources by pesticides is one of the environmental problems because application of such these pesticides is increased by development of agriculture and variety of plant pests. As there are too many agricultural lands, farms and orchards in Shemiranat which are sprayed by poisons periodically and because drinking water of people is provided by groundwaters, there is the probability of leaking of poisons to water wells. So pesticides can be a serious threat for drinking water resources of the region. Study Methods: This research is a descriptive study based on sectional analysis method. In this research 12 samples of water are collected from 3 drinking groundwater preparation stations in Shemiranat during 4 seasons of 2009-2010. The samples are analyzed by GC/MS mechanism and by chromatography gas method to measure the rest of organophosphate pesticides and by GC/ECD mechanism and by chromatography gas method to measure the rest of chloro-organic pesticides. Results: According to analysis of phosphate pesticides in three water wells of Hanzak, Anbaj and Kand-Sofla, no phosphorus organic pesticide was seen in samples of water for all seasons, but according to analysis of chloro-organic pesticides in these three water wells, some amounts of pesticides were found in condensed water of all three wells especially in the samples of June. It should be mentioned that the amount of pesticides in samples of water are less than authorizes level according to 1053 National Standard principle. The pesticide in condensed samples of water indicates leakage of poisons into the drinking water resources of the region and is an alert of more pollution in future.</p><p style="text-align: justify;" dir="rtl">آلودگی منابع آب بهوسیله سموم آفتکش یکی از معضلات زیست محیطی محسوب میگردد که بهلحاظ توسعه کشاورزی و تنوع آفات گیاهی، استفاده از سموم مذکور گسترش روز افزونی یافته است. از آنجا که در شهرستان شمیرانات زمینهای کشاورزی و باغهای زیادی وجود دارد که بهصورت دورهای سمپاشی میشوند و همچنین چون آب شرب اهالی منطقه بیشتر از آبهای زیر زمینی تأمین میگردد، احتمال نشت سموم به داخل این چاهها وجود دارد. بههمین لحاظ مصرف سموم آفتکش میتواند تهدیدی برای منابع تأمین آب شرب شهرستان محسوب گردد. پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی از نوع مقطعی تحلیلی بود. در این تحقیق 12 نمونه آب از 3 ایستگاه تأمین آب آشامیدنی زیرزمینی شهرستان شمیرانات در طی 4 فصل در سال 89-1388 جمعآوری و بهمنظور سنجش باقیمانده سموم ارگانوفسفره با استفاده از روش گازکروماتوگرافی جرمی و بهوسیله دستگاه GC/MS و سنجش باقیمانده سموم آلی کلره بهروش گازکروماتوگرافی و بهوسیله دستگاه GC/ECD مورد آنالیز قرار گرفتند. با توجه به نتایج آنالیز سموم فسفره در سه چاه هنزک، انباج و کند سفلا ،سموم آلی فسفره در هیچکدام از فصول در ایستگاههای مورد نمونهبرداری دیده نشد. همچنین با توجه به نتایج آنالیز سموم آلی کلره در سه چاه هنزک، انباج و کند سفلا، وجود مقادیری از سموم در آب تغلیظ شده هر سه چاه بهخصوص در خردادماه مشهود بود. البته لازم به توضیح است که مقادیر سموم مشاهده شده در نمونههای آب پایینتر از حد استاندارد ملی شماره 1053 بود ولی وجود سموم مذکور در نمونههای آب تغلیظ شده، خطر نشت سموم بهداخل منابع آب شرب منطقه و افزایش غلظت آنها در آینده را بههمراه دارد.</p>https://www.wwjournal.ir/article_812_0e817751d045453a4c95002d59c57bbc.pdfمهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهانمجله آب و فاضلاب1024-593623120120401Investigation of Immobilization of Microalgae Chlamydomonas for Orthophosphate Removal from Municipal Wastewaterاثر تثبیت ریزجلبک کلامیدوموناس برای حذف ارتوفسفات از پساب شهری59661661FAنرگس زمانیکارشناس ارشد مهندسی آب، دانشگاه شیرازمسعود نوشادیاستادیار بخش مهندسی آب، دانشگاه شیرازسیفاله امیناستاد بخش مهندسی آب، دانشگاه شیرازعلی نیازیاستادیار پژوهشکدة بیوتکنولوژی، دانشگاه شیرازیونس قاسمیدانشیار گروه بیوتکنولوژی دارویی، دانشکدة داروسازی، دانشگاه علوم پزشکی شیرازJournal Article20100509The aim of this research is to study the performance of microalgae Chlamydomonas in orthophosphate removal from municipal wastewater. In this research three treatments in three replications were applied. The treatments were free and immobilized cells of Chlamydomonas in alginate and blank (without microalgae). Three treatments were added into bioreactors with different rate of aeration (0, 1 and 2.5 Lmin<sup>-1</sup>), containing 1.5 litre of secondary effluent of Shiraz wastewater treatment plant. Orthophosphate removal from wastewater was examined for 14 days. The highest orthophosphate removal rate (10.33 percent per day) belonged to the immobilized microalgae treatment with 2.5 Lmin<sup>-1</sup> aeration rate. Furthermore, for the immobilized microalgae treatments, removal efficiency decreased as a result of decrease in aeration rate. The results of free Chlamydomonas with 1 Lmin<sup>-1</sup> aeration rate in orthophosohate removal were remarkable. Immobilization of microalgae with increasing aeration rate would improve algal- bacterial process and also would increase efficiency of orthophosphate removal.هدف از این پژوهش بررسی اثر کاربرد و نحوه عملکرد ریزجلبک <em>کلامیدوموناس</em> در حذف ارتوفسفات از پساب شهری بود. در این پژوهش سه تیمار بهصورت ریزجلبک تثبیت شده در آلژینات، ریزجلبک آزاد و بدون ریزجلبک (تیمار شاهد) با مقادیر مختلف هوادهی (صفر، 1 و 2/5 لیتر در دقیقه) با سه تکرار درنظر گرفته شد و به 1/5 لیتر از پساب خروجی مرحله دوم تصفیهخانه فاضلاب شیراز اضافه شد. در یک دوره 14 روزه، عملکرد ریزجلبک در حذف ارتوفسفات از پساب شهری مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج حاصل، بالاترین نرخ کاهش ارتوفسفات (10/33 درصد در روز) مربوط به تیمار ریزجلبک تثبیت شده با هوادهی 2/5 لیتر بر دقیقه بود که این نرخ با کاهش میزان هوادهی کاهش یافت. البته تیمار با ریزجلبک آزاد با هوادهی 1 لیتر بر دقیقه نیز نتایج خوبی داشت. تثبیت و افزایش میزان هوادهی بر تعامل بین ریزجلبک و باکتری، تأثیر گذاشته و باعث حذف مقادیر بیشتر ارتوفسفات شد.https://www.wwjournal.ir/article_1661_294754697876754ee17caa69f0a61a59.pdf