per
مهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهان
مجله آب و فاضلاب
1024-5936
2383-0905
2013-08-01
24
2
2
10
3085
Research Paper
ارزیابی کارایی فرایند فنتون در حذف کروم، COD و کدورت از فاضلاب صنایع آبکاری
Performance Evaluation of Fenton Process to Remove Chromium, COD and Turbidity from Electroplating Industry Wastewater
محمد ملکوتیان
m.malakootian@yahoo.com
1
حسین جعفری منصوریان
2
سمیه موسوی
3
محمد دانش پژوه
4
استاد مرکز تحقیقات بهداشت محیط و گروه مهندسی بهداشت محیط، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات ارتقای سلامت و دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان
دانشآموخته کارشناسی بهداشت محیط، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
کارشناس شیمی کاربردی، دانشکده داروسازی، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
استفاده وسیع از فلزات سنگین و ترکیبات آنها توسط صنایع، منجر به تخلیه مقادیر زیادی از این آلایندهها به آبهای پذیرنده شده است. در صورتی که این آلایندهها وارد محیط شوند باعث ایجاد مخاطرات بهداشتی میشوند. کروم یکی از مهمترین فلزات سنگینی است که حضور آن در محیطهای آبی نگرانی بزرگی بهدلیل سمیّت بالا در غلظتهای پایین و قابلیت تجمع در بافتهای ارگانیسمها ایجاد کرده است. هدف از این مطالعه ارزیابی کارایی فرایند فنتون در حذف کروم از فاضلاب صنایع آبکاری بهعنوان آلاینده اصلی و مؤثر در حذف COD و کدورت بود. پژوهش از نوع توصیفی- مقطعی بوده که در بازه زمانی 3 ماهه سوم سال 89 انجام گردید. نمونهبرداری از حوضچه متعادلسازی فاضلاب صنعت آبکاری واقع در شهرک صنعتی خضراء شهرستان کرمان انجام گرفت. جمع تعداد نمونهها 110 بود. نمونهها بعد از آمادهسازی در شرایط مختلف (تنظیم pH در مقادیر7،5،2، افزودن H2O2 با درصد وزنی 30 درصد در غلظتهای 500، 1000، 1500، 2000، 2500 و 3000 میلیگرم در لیتر و Fe2+ در غلظتهای 100، 200، 400، 800، 1600 و 3200 میلیگرم در لیتر) در مدت زمانهای واکنش 10، 30 و 60 دقیقه مورد آزمایش قرار گرفتند. تمام آزمایشها بر اساس روشهای مندرج در کتاب روشهای استاندارد برای آزمایش آب و فاضلاب انجام گردید. نتایج نشان داد بیشترین میزان حذف کروم در pH برابر 5، نسبت بهینه H2O2/Fe2+ برابر 8000/2000 میلیگرم در لیتر و زمان واکنش 10 دقیقه حاصل شد که برابر با 7/99 درصد بود. بالاترین بازدهی حذف COD در pH برابر 2، نسبت بهینه H2O2/Fe2+ برابر 1600/2500 میلیگرم در لیتر و زمان واکنش 60 دقیقه بهدست آمد که بهمیزان 68 درصد حاصل شد. حداکثر حذف کدورت نیز در pH برابر 7، نسبت بهینه H2O2/Fe2+ برابر 400/1500 میلیگرم در لیتر و زمان واکنش 10 دقیقه حاصل شد که برابر با 6/97 درصد بود. نتایج بهدست آمده با نتایج مطالعاتی همچون تجزیه میکروسیستین LR با استفاده از فرایندهای فنتون و فتوفنتون ، قابلیت تصفیه فاضلاب آموکسیلین با ترکیب فرایندهای استخراج و اکسیداسیون فنتون و اسمز معکوس، فرایند سونوالکتروفنتون بهعنوان یک تکنولوژی جدید برای تخرب آلایندههای آلی در آب، اکسیداسیون RDX و HMX توسط فنتون و کاهش COD و حذف روی از فاضلاب صنعت ابریشم مصنوعی با استفاده از ترکیبی از فرایند الکتروفنتون و ترسیب شیمیایی همخوانی دارد. با توجه به نتایج حاصل شده از پژوهش، فرایند فنتون یک فرایند مؤثر در حذف آلایندههایی همچون کروم، COD و کدورت از فاضلابهای صنایع آبکاری بوده و میتواند جایگزین مناسبی از نظر کارایی برای سایر روشهای حذف این آلایندهها از فاضلاب باشد.
1- استاد مرکز تحقیقات بهداشت محیط و گروه مهندسی بهداشت محیط، دانشگاه علوم پزشکی کرمان (نویسنده مسئول) 3205074 (0341) m.malakootian@yahoo.com 2- عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات ارتقای سلامت و دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان 3- دانشآموخته کارشناسی بهداشت محیط، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی کرمان 4- کارشناس شیمی کاربردی، دانشکده داروسازی، دانشگاه علوم پزشکی کرمان 1. Prof. of Environmental Health Research Center and Dept. of Environmental Health Eng., Kerman University of Medical Sciences, Kerman (Corresponding Author) (+98 0341) 3205074 m.malakootian@yahoo.com 2. Faculty Member of Public Health, Promotion Research Center, Zahedan University of Medical Sciences, Zahedan 3. Grad. BS. of Environmental Health, School of Public Health, Kerman University of Medical Sciences, Kerman 4- BS. of Applied Chemistry, School of Pharmacy, Kerman University of Medical Sciences, Kerman, Iran Extensive use of heavy metals and their compounds in industrial processes and products have lead to discharging a large amount of pollutants (e.g. Chromium) into water sources and aquatic environment. These pollutants cause a variety of human and environmental effects including health problems. There is serious concern regarding the presence of Chromium in marine environment as it causes severe toxic effects on microorganisms and ecosystem. The purpose of this study was to evaluate the efficiency of Fenton process in the removal of chromium from electroplating industry wastewater, as a major and effective pollutant for COD and turbidity removal. This is a descriptive study, cross-sectional in nature, and was conducted within a period of three months in 2010. Wastewater samples were taken from a balancing pond located in an electroplating industry in Khazra’ industrial city of Kerman. Almost 110 samples were delivered to the laboratory for analyses. Collected samples were investigated under different conditions (pH levels of 2,5,7, adding H2O2 with 30% weight at concentrations of 500, 1000, 1500, 2000, 2500, 3000 mg/L as well as Fe2 + with concentrations of 100 , 200, 400, 800, 1600 and 3200 mg/L) and various reaction times of 10, 30 and 60 minutes. All experiments were based on the Standard Methods for Examination of Water & Wastewater. The highest Chromium removal (99.7%) was obtained at pH of 5.0, optimum ratio of H2O2/Fe2+ = 800/2000 mg/L and the reaction time of 10 minutes. The maximum efficiency COD removal (68%) was obtained at pH of 2.0, optimum ratio of H2O2/Fe2+= 1600/2500 mg/L and the reaction time of 60 minutes. The maximum efficiency for Turbidity removal (97.6%) was obtained at pH of 7.0, optimum ratio of H2O2/Fe2+ =400/1500 mg/L and the reaction time 10 minutes. Our findings are in line with the results of previous studies such as Degradation of microcystin-LR toxin by Fenton and Photo-Fenton processes, Feasibility study of treatment of amoxillin wastewater with a combination of extraction, Fenton oxidation and reverse osmosis , Sonoelectro-Fenton process a novel hybrid technique for the destruction of organic pollutions in water, Fenton oxidation of RDX and HMX and Reduction of COD and removal of Zn2+ from rayon industry wastewater by combined electro-Fenton treatment and chemical precipitation. According to the results of this study, the Fenton process is an effective way to remove pollutants such as chromium, COD and turbidity from the wastewater of electroplating industries, and can be replaced by other methods of pollutant removal from wastewater.
https://www.wwjournal.ir/article_3085_0b3b9bd5df896b3a9d1b68596b788545.pdf
فرایند فنتون
فلز سنگین
کروم
فاضلاب آبکاری
Fenton Process
heavy metals
Chromium
Electroplating Industry Wastewater
per
مهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهان
مجله آب و فاضلاب
1024-5936
2383-0905
2013-08-01
24
2
11
18
3088
Research Paper
مقایسه کارایی سیستمهای طبیعی تصفیه فاضلاب در حذف کیست تک یاخته و تخم انگل
A Comparison of the Efficiency of Natural Wastewater Treatment Plants in Removal of Protozoan Cysts and Parasitic Eggs
جمشید درایت
jderayat@yahoo.com
1
علی الماسی
alialmasi1@yahoo.com
2
کیومرث شرفی
kio.sharafi@gmail.com
3
حبیبه مسکینی
4
استادیار گروه مهندسی بهداشت محیط، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه
دانشیار گروه مهندسی بهداشت محیط، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه
مربی گروه مهندسی بهداشت محیط، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه
کارشناس آزمایشگاه میکروبیولوژی آزمایشگاه، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه
یکی از مهمترین خصوصیات کیفی که در ارتباط با استفاده مجدد پساب در کشاورزی مورد توجه قرار میگیرد، کیفیت میکربی آن است. هدف از این مطالعه تعیین کارایی تصفیهخانه فاضلاب قصر شیرین ( سیستم نیزار مصنوعی) ، گیلانغرب (سیستم برکه تثبیت) و اسلامآباد غرب (سیستم برکه تثبیت) در حذف کیست تک یاخته و تخم انگل بود. در این تحقیق در مدت 6 ماه و بهصورت هفتگی از ورودی و خروجی تصفیهخانهها نمونهبرداری شد. جمعاً 144 نمونه برای آنالیز انگلی با روش جدید بیلنجر و با استفاده از لام شمارش مک مستر با حجم حفرهای3/0 میلیلیتر مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که میانگین راندمان زدایش تخم انگل و کیست انگل در سیستم نیزار مصنوعی بهترتیب 23/0 ± 7/99 و 100 درصد است. با توجه به اینکه هیچ کیست تک یاخته و تخم انگلی در پساب خروجی هر دو سیستم برکه تثبیت مورد بررسی مشاهده نگردید، در نتیجه راندمان حذف این دو پارامتر در این سیستمها، 100 درصد برآورد شد. بیشترین تعداد تخم انگل در فاضلاب ورودی و پساب خروجی هر سه تصفیهخانه مربوط به تخم آسکاریس لمبریکوئیدس بود. با توجه به نتایج، کارایی هر سه تصفیهخانه از لحاظ حذف کیست و تخم انگلها مطلوب بوده و بین آنها اختلاف معنیداری وجود نداشت (05/0<valueP). همچنین کیفیت پساب خروجی آنها از نظر میزان تخم نماتودها با شاخص انگلبرگ (تعداد تخم نماتود: 1≥ عدد در لیتر) مطابقت داشت.
One of the most important quality characteristics associated with wastewater reuse in agriculture, which takes into consideration, is the microbial quality. The aim of this study is determination of efficiency of wastewater treatment plants in removal of protozoan cysts and parasitic eggs of Ghasreshirin (constructed wetland), Islamabadgharb and Gilangharb (stabilization ponds). This study was accomplished during six months and sampling was done from inlet and outlet of wastewater Plants, as weekly. Totally, 144 samples were investigated for parasitic analysis with Bailenger method by Mac Master Slide (with a hole size 0.3 ml). The findings showed that mean of removal efficiency in constructed wetland for parasitic eggs and protozoan cysts are %99.7±0.23 and %100 respectively, but, any parasitic eggs and protozoan cysts in outlet effluent of both of wastewater stabilization ponds were not observed, so removal efficiency of these two parameters in these systems was %100 obtained. Ascaris lumbricoides eggs had most number of parasitic eggs in inlet wastewater and outlet effluent of all three wastewater treatment plants. According to the results, the efficiency of all three wastewater treatment plants in terms of removal of cysts and parasitic eggs are desirable and there was no significant difference between them (Pvalue>0.05). The outlet effluent quality of them in terms of nematode eggs rate is consistent with Engelberg index (number of nematode eggs: 1 ≥ number per liter).
https://www.wwjournal.ir/article_3088_72bd09fc83480dbb00d2b781d985d1ad.pdf
سیستمهای طبیعی
برکه تثبیت
نیزار مصنوعی
کیست تک یاخته
تخم انگل
Natural Systems
Stabilization Ponds
Constructed Wetland
Protozoan Cyst
Parasitic Egg
per
مهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهان
مجله آب و فاضلاب
1024-5936
2383-0905
2013-08-01
24
2
19
30
3087
Research Paper
اثر تجمع فیتوپلانکتونها بر کیفیت آب سد کرج
Phytoplankton Assembly Effect in Karaj Reservoir Water Quality
سید مسعود منوری
1
جعفر نوری
jafar.nori@yahoo.com
2
نوشین سهراب نیا
nsohrabnia@hotmail.com
3
استادیار گروه علوم محیط زیست، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران
استاد گروه مدیریت محیط زیست، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران
کارشناس ارشد مدیریت محیط زیست، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران
فیتوپلانکتونها اهمیت زیادی در کنترل وضعیت اکو سیستمهای آب دارند. هدف از این مطالعه، بررسی وجود رابطه بین تراکم فیتوپلانکتونها و مواد مغذی بهویژه نیترات و فسفات و سایر عوامل مؤثر بود. بر این اساس، دریاچه سد کرج بهعنوان مطالعه موردی در نظر گرفته شد. به این منظور، یک سال نمونهبرداری از دریاچه سد کرج صورت گرفت و عوامل فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی آن اندازهگیری شدند. میزان نفوذ نور خورشید در عمق آب، با استفاده از دیسک سشی اندازهگیری شد. در این مطالعه مشخص گردید که دریاچه سد کرج دارای لایهبندی حرارتی است. این دریاچه در ماههای گرم سال دارای تراکم زیست توده جلبکی بوده و همچنین تعداد فیتوپلانکتونها با افزایش عمق تغییر مییابند. بیشترین تعداد فیتوپلانکتون در سال 1389 مربوط به دیاتومه بهویژه سیکلوتلا بود. بررسی تعداد فیتوپلانکتونها با عوامل شیمیایی نشان داد ارتباطی بین کاهش و افزایش میزان آنها و تعداد فیتوپلانکتونها وجود ندارد.
Phytoplankton plays a major role in monitoring aquatic ecosystems. The purpose of this study was to investigate the relationship between the density of phytoplankton and the nutrients, especially nitrates and phosphates and other effective parameters in Karaj dam as a case study. For this purpose, in 2010, Karaj dam was sampled during a year and physical, chemical and biological factors were measured. The penetration depth of sunlight into the water, was measured using Sechei disk. The results of this study demonstrated that there is a thermal stratification in Karaj reservoir. The density of phytoplankton in this lake increased in hot weather of the year and it also varies as the depth increases. In 2010, the most population in phytoplankton community of the lake was formed by Diatoma and specially Cyclotella. No relationship was found between the number of phytoplankton and the amount of chemical factors in this study.
https://www.wwjournal.ir/article_3087_eb06c7d54694c392dd188af092648691.pdf
سد کرج
لایهبندی حرارتی
کیفیت آب
فیتوپلانکتون
دیاتومه
Karaj Dam
Thermal stratification
Water Quality
phytoplankton
Diatoma
per
مهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهان
مجله آب و فاضلاب
1024-5936
2383-0905
2013-08-01
24
2
31
37
3089
Research Paper
مقایسه کارایی عصاره دانه مورینگا اولیفرا و مگنافلاک (LT25) بهعنوان کمک منعقدکننده در حذف کدورت آب (مطالعه موردی: تصفیهخانه آب شماره یک جلالیه)
Comparison of “Morning Olifera Seed Extract and Magnafloc LT25” in Removal of Water Turbidity Case Study: Tehran’s Jalalieh (1) Water Treatment Plant)
مهدی خان احمدی
m.khanahmadi@nww.ir
1
سید مهدی برقعی
2
امیر حسام حسنی
ahhasani@srbiau.ir
3
- کارشناس ارشد مهندسی آب و فاضلاب، کارشناس معاونت نظارت بر بهرهبرداری، شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور، تهران
استاد گروه مهندسی شیمی، دانشگاه صنعتی شریف، تهران
دانشیار دانشکده مهندسی محیط زیست و انرژی ، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران
انعقاد و لختهسازی یکی از واحدهای فرایندی مهم در تصفیه آب است که کارایی این واحد بر روی کیفیت آب تصفیه شده اثر مستقیم دارد. امروزه استفاده از کمک منعقدکنندهها در تصفیه آب رواج بیشتری یافته است. طی سالهای اخیر از مگنافلاک بهعنوان کمک منعقدکننده در تصفیهخانه شماره یک تهران (جلالیه) استفاده میگردد. مگنافلاک ال تی 25، کمک منعقدکننده سنتزی است که بهصورت کریستاله یا پودری تولید میشود. آزمایشها نشان میدهد بهترین مکان و زمان برای تزریق این کمک منعقدکننده 10 دقیقه بعد از تزریق منعقدکننده اصلی یعنی کلروفریک است. مورینگا اولیفرا یک درخت گرمسیری است که بهطور گستردهای در مناطق جنوب و جنوب شرق ایران رشد میکند و با نام محلی گز روغنی یا گاز رخ شناخته میشود. شیره دانه گیاه مورینگا اولیفرا حاوی پروتئینهای محلول در آب است که قابلیت انعقاد مؤثر مواد کلوئیدی موجود در آب را داراست. این مطالعه در مقیاس آزمایشگاهی بر روی آب خام ورودی به تصفیهخانه شماره یک تهران با هدف مقایسه کارایی مورینگا اولیفرا و مگنافلاک بهعنوان کمک منعقدکننده در حذف کدورت از آب، انجام پذیرفت. آزمایش در محدوده کدورتNTU 5، 20، 100 و 200 و در سه محدوده pH6، 7 و 8 انجام شد و با استفاده از آزمایش جار، غلظت بهینه منعقدکننده و کمک منعقدکننده تعیین شد. عصاره دانه مورینگا اولیفرا در غلظت بهینه 14، 10، 25 و 35 میلیگرم در لیتر وpH بهینه 8 بهترتیب قادر به حذف 5/96، 4/97 ، 5/98 و 99 درصد از کدورت NTU5، 20، 100 و 200 در آب ورودی به تصفیهخانه بود. مگنافلاک در غلظت بهینه 015/0، 02/0، 025/0 و 03/0 میلیگرم در لیتر وpH بهینه 8 در مراحل مختلف آزمایش قادر به حذف 97، 1/98 ، 4/98 و 4/99 درصد از کدورت آب ورودی در محدوده کدورت NTU 5، 20، 100 و 200 به تصفیهخانه بود. بررسیها نشان داد عصاره دانه مورینگا اولیفرا، تأثیر کمی بر روی pH دارد و در حذف کدورتهای بالا نسبت به کدورتهای پایین کارایی بهتری از خود نشان میدهد ولی مگنافلاک هیچ تأثیری بر pH ندارد و در کدورتهای بالا بهدلیل ایجاد لختههای بزرگ و چسبنده، فاقد کارایی مناسب است.
Coagulation-flocculation is one of the most important processes for water treatment, commonly used all over the world. The use of synthetic polymers known as “Polyelectrolytes as a coagulant aid is now wide spread in water treatment plants. Tehran’s “Jalalieh WTP” has been using an anionic polyelectrolyte under the trade name of “Magna Floc LT25” for a number of years MagnaFloc LT25 (MF-LT25) is a synthetic coagulant with high molecular weight, produced in granular and powder form. The application of this coagulant aid is known to be most effective if injected to water after addition of main coagulant (Ferric Chloride in Tehran’s WTP). However the use of synthetic polymers in treatment of drinking water has always been under question due to extract of MO seed contains proteins soluble in water which have high coagulating properties. This pilot scale study was performed to compare the coagulating properties of seed extract of MO to MF-LT25, The tests were carried out on Tehran’s raw water in Jalalieh treatment plant. Several turbidity ranges such as 5, 20, 100, and 200 NTU were used representing real seasonal turbidities of influent water to treatment plant. Optimum concentration of the coagulant and coagulant aid was determined within water pH values of 6, 7 and 8, using common “Jar Test” technique. The extract of Moringa Oleifera seed in optimum concentration of 10, 14,25,35 mg/L and optimum pH of 8 is capable in removal of 96.5, 97.4, 98.5 and 99% of water turbidity range of 5, 20, 100, and 200 NTU respectively. Under similar conditions, MF-LT25 removal efficiency were found 97, 98.1, 98.4 and 99.4% of water turbidity range of 5, 20, 100, and 200 NTU at optimum concentrations of 0.015, 0.02, 0.025, 0.03 mg/L respectively. The results also showed that the extract of Moringa Oleifera seed is a powerful coagulating agent, at alkalinity pH values, and is more effective for high turbid waters. It compared well with synthetic polyelectrolyte as a coagulating agent. Due to possibility of its production locally, and its excellent properties it could be considered as a potential substitute for more expensive imported polymers such as Magnafloc- LT25.
https://www.wwjournal.ir/article_3089_a21bac34e40d9b774b904bc18d6a61c1.pdf
مگنافلاک LT25
شیره دانه مورینگا اولیفرا
جارتست
کمک منعقدکننده
Coagulating Agent
Polyelectrolyte
Moringa Oleifera seed extract
Magnafloc LT25
per
مهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهان
مجله آب و فاضلاب
1024-5936
2383-0905
2013-08-01
24
2
38
44
3090
Research Paper
حذف نیکل از محیطهای آبی با استفاده از نانو لولههای کربنی
Nickel Removal from Aqueous Environments Using Carbon Nanotubes
محمد تقی صمدی
samadi@umsha.ac.ir
1
زهرا کاشی تراش اصفهانی
2
فریبا آهنگری
3
شهین احمدی
4
سید جواد جعفری
5
دانشیار گروه مهندسی بهداشت محیط، دانشکده بهداشت و مرکز تحقیقات علوم بهداشتی، دانشگاه علوم پزشکی همدان
مدرس دانشگاه جامع علمی کاربردی و دانشجوی دکترای مهندسی محیط زیست، دانشگاه صنعت آب و برق، تهران
کارشناس بهداشت محیط، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی همدان
کارشناس بهداشت محیط، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی همدان
دانشجوی دکترای مهندسی بهداشت محیط، دانشگاه تربیت مدرس، تهران
نیکل یکی از فلزات سنگین در آبهای سطحی است که از جمله اثرات مخرب آن سرطانهای استخوان و ریه، سیانوزیت، سردردهای مزمن، سرگیجه، درد در ناحیه سینه، سستی بدن و ضعف عمومی بالا است. مطالعه مورد نظر بهمنظور تعیین کارایی نانو لولههای کربنی در حذف نیکل از محیطهای آبی انجام شد. آزمایشها بهصورت ناپیوسته و با تغییر فاکتورهای مؤثر در واکنش مانند pH، زمان ماند و غلظت نانو لولههای کربنی صورت گرفت و کارایی حذف با استفاده از آزمون آماری فریدمن و نرمافزار SPSS-16 مورد بررسی قرار گرفت. بیشترین راندمان حذف در غلظت 100 میلیگرم در لیتر نانو لوله کربنی، pH برابر 10 و زمان ماند 10 دقیقه و بهمیزان 5/82 درصد برای نمونه با غلظت 40 میلیگرم در لیتر نیکل بهدست آمد. نتایج این طرح نشان داد که نانو لولههای کربنی از توانایی بالایی در جذب نیکل با غلظتهای بالا در محیطهای آبی برخوردار هستند.
Nickel is one of the heavy metals in the surface water that its Harmful effects can include bone and lung cancers, cyanosis, chronic headaches, dizziness, and chest pain and body weakness. This study has been performed to determine the efficiency of reducing nickel from aqueous environments by using carbon nanotubes. Experiments were performed in batch reactor and changing effective factors such as pH, time and concentration of carbon nanotubes. Removal efficiency was investigated using a Friedman statistical test, software SPSS-16.The highest removal efficiency was 82.5% at a concentration of 100 mg/L of carbon nanotubes, pH = 10, retention time of 10 min and nickel concentrations of 40 mg/L. The results showed that carbon nanotubes have a high ability to absorb high concentrations of nickel in the aquatic environment.
https://www.wwjournal.ir/article_3090_73d4bc4c9fbf4062e1e0d7d072fb154b.pdf
نیکل
تصفیه
نانو لولههای کربنی
فلزات سنگین
جذب
nickel
treatment
Carbon Nanotube
Heavy metal
Absorption
per
مهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهان
مجله آب و فاضلاب
1024-5936
2383-0905
2013-08-01
24
2
45
52
3091
Research Paper
حذف فنل و رنگ از لیکور سیاه فرایند خمیر کاغذ سازی بهروش الکتروکواگولاسیون
Elimination of Phenol and Color from Pulping Black Liquor Using Electrocoagulation Process
ناهید رستگارفر
nrastegarfar@gmail.com
1
ربیع بهروز
rabi.behrooz@modares.ac.ir
2
نادر بهرامی فر
nbahramifar@yahoo.com
3
کارشناسی ارشد صنایع چوب و کاغذ، دانشگاه تربیت مدرس، تهران
استادیار گروه علوم وصنایع چوب و کاغذ، دانشگاه تربیت مدرس، تهران
استادیار گروه شیمی، دانشگاه پیام نور، مرکز ساری
در کشور ایران منابع لیگنوسلولزی غیر چوبی زیادی از قبیل کاه گندم، کاه برنج و دیگر محصولات زراعی با قابلیت مناسب برای تولید خمیر کاغذ وجود دارد. اصلیترین عامل بازدارنده استفاده از آنها، وجود لیکور سیاه حاصل از فرایند خمیرسازی است که بهدلیل انحلال لیگنین از ماده لیگنوسلولزی، حاوی مقادیر فراوانی رنگ و ترکیبات فنلی است. هدف از این مطالعه، بررسی قابلیت حذف فنل و رنگ بهعنوان مهمترین آلاینده آلی لیکور سیاه حاصل از فرایند خمیرسازی کاه گندم بهروش الکتروکواگولاسیون بود. در این مطالعه از الکترودهای آلومینیوم با اعمال پتانسیل 16 ولت و شدت جریان 1700 میلیآمپر استفاده شد. تأثیر زمانهای مختلف الکترولیز (10، 25، 40، 55 و 70 دقیقه) و pH (3، 5، 7، 9 و 5/10) بر روی لیکور سیاه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بیشترین میزان حذف در pH اولیه 5 حاصل شد که منجر به کاهش 78 درصد فنل کل و 98 درصد رنگ لیکور سیاه در مدت زمان 70 دقیقه گردید. روش الکتروکواگولاسیون بهدلیل ساده و مؤثر بودن و هزینه سرمایهگذاری پایین آن در مقایسه با دیگر تکنولوژیهای تصفیه لیکور سیاه میتواند مورد استفاده قرار گیرد.
There are many non-wood lignocelluloses resources such as wheat, rice straw and other agriculture by- products with appropriate feature for pulp production in Iran. The most major deterrent to their use is presence of pulping black liquor that due to lignin of lignocelluloses solution contains significant amounts of color and phenol compounds. The aim of this paper was investigation of the ability to remove phenol and color as the most important organic pollutants from back liquor of agri-based pulping process using electrocoagulation method. In the electrocoagulation process aluminium electrode was used and cell potential and current intensity were adjusted on 16 V and 1700 mA respectively. The effect of various treatment time (10, 25, 40, 55, 70 min) and initial pH (3, 5, 7, 9, 10/5) of black liquor were investigated.The results showed that maximum of decrease obtained at pH 5 that has led to a remove capacity 78% of phenol and 98% of color in treatment time 70 min. electrocoagulation method can be used for black liquor treatment because of simple, effective and its low investment cost compared to other technologies.
https://www.wwjournal.ir/article_3091_a22a98c362f56d30a679644f799bacc3.pdf
لیکور سیاه
الکتروکواگولاسیون
الکترود آلومینیوم
فنل
رنگ
Black Liquor
Electrocoagulation
Aluminum Electrode
Phenol
Color
per
مهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهان
مجله آب و فاضلاب
1024-5936
2383-0905
2013-08-01
24
2
53
61
3092
Research Paper
عملکرد برکههای تثبیت و لاگونهای هوادهی در کاهش میکروارگانیسمهای شاخص فاضلاب
Waste Stabilization Ponds and Aerated Lagoons Performance in Removal of Wastewater Indicator Microorganisms
سید علی قاسمی
1
شهناز دانش
sdanesh@ferdowsi.um.ac.ir
2
دانش آموخته کارشناسی ارشد مهندسی عمران، محیط زیست، دانشگاه فردوسی مشهد
دانشیار گروه عمران، دانشکده مهندسی، دانشگاه فردوسی مشهد
در این مقاله عملکرد دو تصفیهخانه فاضلاب شهر مشهد با فرایندهای برکه تثبیت فاضلاب و لاگون هوادهی در کاهش باکتریهای کلیفرم موجود در فاضلاب مورد ارزیابی قرار گرفت. برای این منظور بهمدت یک سال، با فواصل زمانی 15 روزه، از فاضلاب ورودی و پساب خروجی (قبل از واحد گندزدایی) تصفیهخانههای مذکور نمونههایی برداشت گردید و پارامترهای کیفی مختلفی از قبیل درجه حرارت، pH، تعداد کل کلیفرمها و کلیفرمهای گوارشی، غلظت اکسیژن محلول و کل جامدات معلق در نمونههای مذکور اندازهگیری شد. نتایج بهدست آمده دلالت بر آن داشت که راندمان حذف باکتریهای کلیفرم در سیستم لاگونهای هوادهی نسبت به برکههای تثبیت در فصلهای پاییز و زمستان، بهطور معنیداری بیشتر است، ولی برکههای تثبیت فاضلاب در فصل تابستان عملکرد مطلوبتری را در کاهش تعداد میکروارگانیسمهای گروه کلیفرم ارائه کردند. بهطور کلی سیستم برکههای تثبیت تعداد کل کلیفرمها و کلیفرمهای گوارشی را بهترتیب بهمیزان log10 15/2-21/0 و log10 33/2-20/0 کاهش داد. در حالی که میزان کاهش کل کلیفرمها و کلیفرمهای گوارشی در سیستم لاگونهای هوادهی بهترتیب در محدوده log10 03/2-29/0 و log10 42/0-40/2 بود. بررسیها نشان داد که تغییرات شدت نور خورشید، pH و غلظت اکسیژن محلول، مهمترین مکانیسمهای کاهنده کل کلیفرمها و کلیفرمهای گوارشی در سیستم برکههای تثبیت هستند. ولی غلظت اکسیژن محلول در حوض هوادهی و شدت نور خورشید نسبت به عوامل دیگر در کاهش جمعیت باکتریهای گروه کلیفرم در لاگونهای هوادهی تأثیر مهمتری بر عهده دارند. بهطور کلی که بدون اعمال روشهای گندزدایی مؤثر، برکههای تثبیت و لاگونهای هوادهی قادر به تأمین استانداردهای میکروبیولوژیکی کاربرد پساب در کشاورزی نیستند.
In this work, the performance of two treatment plants in the City of Mashhad, one with an aerated lagoons system and the other one with waste stabilization ponds system were evaluated in regard to their efficiency in reduction of pathogenic microorganisms. For this purpose, over a period of one year (with 15-days intervals), samples were taken from the influent and effluent (prior to disinfection unit) of the above mentioned treatment plants. The samples then were analyzed for parameters such as temperature, pH, density of total coliforms (TC) and fecal coliforms (FC), dissolved oxygen and total suspended solids concentration. The results indicated that the aerated lagoons system was much more efficient in removal of indicator bacteria than the waste stabilization ponds during autumn and winter periods. However during the summer months, the waste stabilization ponds showed a higher efficiency in this regard. In general, the waste stabilization ponds system reduced the density of TC and FC by 0.21-2.15 log10 and 0.20-2.33 log10, respectively. In contrast, the levels of reduction in aerated lagoons system were in the range of 0.29-2.03 log10 for TC and 0.42-2.40 log10 for FC. Results indicated that solar intensity, pH and dissolved oxygen concentration were found to be the most significant parameters that reduced the microorganisms population in waste stabilization ponds, While, in the aerated lagoons system, the dissolved oxygen concentration in aerated basin and solar intensity play the most important role. In general, without receiving an adequate disinfection, the effluent from waste stabilization ponds and aerated lagoons cannot provide the microbiological standards required for irrigation of agricultural crops.
https://www.wwjournal.ir/article_3092_e5a7a8330679cf60c07c7dc936b3593d.pdf
برکههای تثبیت فاضلاب
لاگونهای هوادهی
کل کلیفرمها
کلیفرمهای گوارشی
گندزدایی
Waste Stabilization Ponds
Aerated lagoons
Total Coliforms
Fecal Coliforms
Disinfection
per
مهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهان
مجله آب و فاضلاب
1024-5936
2383-0905
2013-08-01
24
2
62
69
3093
Research Paper
بررسی عملکرد فرایندهای الکتروکواگولاسیون و الکتروکواگولاسیون/فلوتاسیون در حذف کدورتهای فصلی با استفاده از الکترودهای آهن و آلومینیوم
Electrocoagulation (EC) and Electrocoagulation/Flotation(ECF) Processes for Removing High Turbidity from Surface Water Using Al and Fe Electrodes
قربان عسگری
asgari2003@yahoo.com
1
عبدالمطلب صید محمدی
sidmohammadi@umsha.ac.ir
2
قدرت اله روشنایی
3
زهرا شریفی
4
جمال مهر علیپور
5
امیر شعبانلو
shabanlo_a@yahoo.com
6
مهرداد شعبانلو
7
استادیار گروه مهندسی بهداشت محیط، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی همدان
استادیار گروه مهندسی بهداشت محیط، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی همدان، همدان
استادیار گروه آمار و اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی همدان
کارشناس بهداشت محیط، مرکز بهداشت شهرستان همدان
دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی بهداشت محیط، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی همدان
دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی بهداشت محیط، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی همدان
دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی بهداشت محیط، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی همدان
عملیات انعقاد شیمیایی و انعقاد شیمیایی/شناورسازی از جمله فرایندهای جدید و روبه رشدی است که به نحو چشمگیری بهمنظور حذف آلایندهها از آب و فاضلاب مورد استفاده قرار گرفته اند. در این مطالعه از یک واحد الکتروکواگولاسیون و فلوتاسیون در مقیاس آزمایشگاهی به حجم تقریبی 6 لیتر، مجهز به 4 الکترود از جنس آهن و آلومینیوم به ابعاد 2*20*200میلیمتر بهمنظور حذف کدورت استفاده شد. تأثیر جنس الکترود، کدورت اولیه، ولتاژ جریان 10 تا 30 ولت، pH محیط 3 تا 12 و زمان تماس 5 تا 30 دقیقه مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج این مطالعه حاکی از آن بود که در فرایند الکتروکواگولاسیون/ فلوتاسیون حذف 84 و 88 درصدی کدورت در مقدار اولیه کدورتNTU 1200درpH بهینه 6 و 9-7 بهترتیب در هنگام استفاده از الکترودهای آهن و آلومینیوم در ولتاژ جریان 30 ولت بعد از زمان 30 دقیقه مشاهده شد. همچنین نتایج نشان داد که در فرایند الکتروکواگولاسیون/ فلوتاسیون در ولتاژ جریان 30 ولت و زمان تماس 30 دقیقه بهترتیب 87 و 80 درصد کدورت اولیه با استفاده از الکترودهای آلومینیوم و آهن حذف شد که بیانگر تأثیر جنس الکترود در فرایند حذف کدورت است. این در حالی است که در فرایند الکتروکواگولاسیون در شرایط مشابهه بهرهبرداری تنها 68 و 67 درصد با استفاده از الکترودهای آلومینیوم و آهن حذف شده است. نتایج این مطالعه حاکی از تأثیرگذاری بیشتر فرایند الکتروکواگولاسیون/ فلوتاسیون با استفاده از الکترود آلومینیوم در مقایسه با استفاده از الکترود آهن و همچنین فرایند الکتروکواگولاسیون است.
Electrocoagulation (EC) and Electrocoagulation/flotation (ECF) processes are simple and efficient in water and wastewater treatment. In recent years, many investigations have focused on the use of these processes for treating of polluted water. The purpose of this study was to investigate the efficiency of EC and ECF processes in removal of high turbidity water using different electrodes in different circumstances. In present study an electrocoagulation and electrocoagulation/ flotation reactor in a lab scale to an approximate volume of 6 liters which is equipped with four Al-AL and Fe-Fe electrodes (200 * 20 * 2 mm) was used for removing of high turbidity water. The effects of operating parameters such as type of electrodes, initial water turbidity, applied voltage (10 to 30 v), initial pH of the solution (3 to 12) and reaction times (5 to 30 minutes) were evaluated. The batch experimental results showed that initial turbidity water, initial pH of the solution, different applied voltages up to %88 turbidity as initial turbidity of 1200 NTU have been removed when using Al-Al and Fe-Fe electrodes and reaction times highly effective on the turbidity removal efficiency in these processes. In ECF process, 84% in optimum condition. However, in EC process the maximum removal was found up to 68% of initial turbidity when using Al-Al and Fe-Fe electrodes in same operation. Based on the result obtained in this study, the type of electrodes in EC and ECF processes significantly affect the removal rate of high turbid water. Also, it was found that much higher turbidity removal could be achieved by ECF process than that by EC process in the same condition.
https://www.wwjournal.ir/article_3093_2378e5d998c977a9c41ec5ca81afbbdd.pdf
تصفیه آب
کدورت فصلی
الکتروکواگولاسیون
الکتروکواگولاسیون/فلوتاسیون
الکترودهای آهن و آلومینیوم
Water Treatment
Seasonal Turbidity
Electrocoagulation
Electrocoagulation/Flotation
Al
and Fe Electrodes
per
مهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهان
مجله آب و فاضلاب
1024-5936
2383-0905
2013-08-01
24
2
70
79
3094
Research Paper
شبیهسازی- بهینهسازی در تخصیص بهینه منابع آب حوضهای با احتساب معیارهای کارایی عملکرد و عدالت
Simulation-optimization for Basin-wide Optimum Water Allocation Considering System’s Performance and Equity Measures
شیما نبی نژاد
1
سید جمشید موسوی
jmosavi@iust.ac.ir
2
دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی عمران منابع آب، دانشکده عمران و محیط زیست، دانشگاه صنعتی امیرکبیر، تهران
دانشیار، دانشکده عمران و محیط زیست، دانشگاه صنعتی امیرکبیر، تهران
در این مطالعه با استفاده از تلفیق الگوریتم بهینه سازی PSO و مدل تخصیص منابع آب MODSIM، رویکرد شبیهسازی- بهینهسازی برای مدلسازی مسئله تخصیص منابع آب حوضهای توسعه داده شد. مدل پیشنهادی قادر به ارائه جواب برای یک مسئله بهرهبرداری و تخصیص آب حوضهای، با احتساب معیارهای کارایی (اعتمادپذیری، برگشتپذیری و آسیبپذیری) و عدالت در تخصیص آب، از دسته شاخصهای پایداری، مستقیماً در تابع هدف مدل است. کاربرد این مدل در مسئله تخصیص منابع آب حوضه رودخانه اترک ارزیابی شد. مدل چند هدفه پیشنهادی به دسته جوابهای مناسب از منظر تمامی معیارهای کارایی عملکرد و عدالت، با تسامح و کاهش نسبتاً ناچیز در بهترین مقادیر ممکن از هر معیار در شرایط عدم توجه به دیگر معیارها، نائل شد.
This paper presents a simulation-optimization model integrating MODSIM river basin model and Particle Swarm Optimization algorithm for basin-scale optimal water allocation considering system's performance and equity indexes. The proposed model considers reliability, resilience, vulnerability and equity indexes in water supply and allocation directly in its objective function through which the trade-off between different indexes and their influence on water allocation results can be assessed. The model has been applied in Atrak River Basin water allocation problem as a real case study, where there are serious competition and conflicts between upstream and downstream provinces in using the basin water resources. The model has been capable of presenting good solutions in terms of all objectives compared to the best possible values obtained for each objective when ignoring other objectives.
https://www.wwjournal.ir/article_3094_5379652caf6d0fa21a20e89e4397829f.pdf
تخصیص آب
حوضه رودخانه
شبیهسازی- بهینهسازی
معیارهای کارایی
Water allocation
River basin
simulation-optimization
Performance Indexes
per
مهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهان
مجله آب و فاضلاب
1024-5936
2383-0905
2013-08-01
24
2
80
87
3095
Research Paper
حذف نیکل از محیط آبی با استفاده از پوسته پسته سخت
Removal of Nickel from Aqueous Solution by Hard-Shell Pistachios
شایان شامحمدی
shayan1962@gmail.com
1
مژده سالاری بردسیری
2
دانشیار گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهرکرد (
دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زابل
نیکل یکی از فلزات سنگینی است که در فاضلابهای صنعتی به وفور یافت میشود. تحقیقات زیادی در زمینه استفاده از زائدات کشاورزی برای حذف نیکل از محلولهای آبی انجام شده است. هدف از این تحقیق، معرفی پوسته پسته سخت بهعنوان یک جاذب محلی در حذف فلز نیکل از محیط آبی بود. همچنین در این تحقیق، مدلهای ایزوترم جذب نیکل توسط پوسته پسته مورد بررسی قرار گرفت. برای این کار پوسته پسته تهیه شد و اندازه ذرات آن بین 600 تا 800 میکرون انتخاب گردید. همچنین محلول استوک یون نیکل بهوسیله اختلاط نمک نیترات نیکل (NiSO4.6H2O) ساخت کارخانه مرک آلمان با آب مقطر تهیه گردید. نتایج نشان داد که حداکثر راندمان جذب (3/73 درصد) در pH برابر 8 اتفاق میافتد. همچنین برای یک غلظت ثابت، با افزایش جرم جاذب، زمان تعادل جذب کاهش (سرعت جذب افزایش) مییابد. نتایج حاصل از برازش مدلهای ایزوترم جذب نشان داد که مدلهای فروندلیچ، برونر-امیتر-تالر، راک-پرائونیتز، ردلیچ-پترسون و سیپس در سطح اعتماد 97 درصد دادهها را بهخوبی توصیف میکنند، ولی مدلهای فروندلیچ و سیپس با کمترین فاکتور خطا بهترتیب 10597/0 و 10598/0 و بیشترین ضریب همبستگی (9785/0) دادهها را بهتر توصیف مینمایند. مقایسه ظرفیت جاذبها در حذف نیکل از محیط آبی نشان داد که پوسته پسته سخت با سطح ویژه 7/1 متر مربع بر گرم و ظرفیت جذب 3984/0 میلیگرم بر گرم از جاذبهای کائولینیت، باگاس و خاکستر لجن برای حذف نیکل مناسبتر است.
Nickel is one of the heavy metals which commonly can be found in industrial wastewater. Many studies have been done on agricultural waste for the removal of nickel from aqueous solutions. The purpose of this study is to identify hard-shell pistachios as a local attraction for removal of nickel from aqueous solution. Nickel adsorption isotherm models are studied using shell pistachios. Pistachio shell was chosen which its particle size is between 800-600 microns. The stock solution of nickel ions was prepared mixing nickel nitrate with distilled water. The results showed that the maximum absorption efficiency occurs (73.3%) at pH=8. Also, it was shown that with increasing adsorbent dose, equilibrium time decreased within constant concentration. Examination of uptake isotherm models showed that models of Freundlich, BET, Radke-Praunitz, Redlich-Peterson and Sips describe data in 97% level of confidence well, however Freundlich and Sips isotherm models has the lowest error factor 0.10597 and 0/10598 respectively and the highest correlation coefficient (0.9785). Comparison of adsorbent capacity within removal of nickel from aqueous solution shows that Pistachio shell with special absorbent surface of 1.7 m2/g and uptake capacity of 0.3984 mg/g is proper than adsorbents of Kaolinite, Bagasse, sludge-ash.
https://www.wwjournal.ir/article_3095_1930a41c312c973ad7800b8c2a77af9a.pdf
جذب
پوسته پسته سخت
نیکل
تغییر جرم
مدل
Adsorption
Hard-Shell Pistachios
nickel
Dosage Variation
Model
per
مهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهان
مجله آب و فاضلاب
1024-5936
2383-0905
2013-08-01
24
2
88
95
3096
Research Paper
شناسایی گونههای مایکوباکتریومهای غیر توبرکلوز جدا شده از منابع مختلف نمونههای آب اصفهان بر اساس ویژگیهای فنوتیپیک
Identification of Non Tuberculous Mycobacteria Isolated from Isfahan Different Water Sources Using Phenotypic Characterization Tests
شراره مقیم
1
بهرام نصر اصفهانی
nasr@hlth.mui.ac.ir
2
نفیسه السادات حسینی
3
انسیه ساریخانی
4
جمشید فقری
5
تهمینه نریمانی
6
فرزانه صادقی
7
حسین فاضلی
8
استادیارگروه میکروبیولوژی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
- استادیارگروه میکروبیولوژی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
کارشناسی ارشد گروه میکروبیولوژی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
کارشناسی ارشد گروه میکروبیولوژی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
استادیارگروه میکروبیولوژی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
کارشناسی ارشد گروه میکروبیولوژی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
کارشناسی ارشد گروه میکروبیولوژی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
استادیارگروه میکروبیولوژی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
بهدلیل افزایش بیماریهای نقص ایمنی در دهههای اخیر، مایکوباکتریومهای غیر توبرکلوزیس که پیشتر تنها بهعنوان مایکوباکتریومهای محیطی شناخته میشدند، بهعنوان پاتوژنهای مهمی مطرح گردیدهاند. در این مطالعه، تعداد 85 نمونه آب از منابع مختلف اصفهان برای بررسی وجود آلودگی به مایکو باکتریومهای محیطی تهیه و کشت داده شد و از ویژگیهای فنوتیپیک برای تعیین گونه استفاده گردید. از مجموع 85 نمونه آب از منابع مختلف، 7/24 درصد دارای یک گونه NTM بود. از21 گونه شناسایی شده، مایکوباکتریوم فورچوئیتوم با فراوانی نسبی 8/23 درصد (5مورد)، م. اسمگماتیس 3/14 درصد (3مورد)، مایکوباکتریوم شبه چلونهای، تره کمپلکس، گوردونه و موکوژنیکوم بهطور یکسان با فراوانی نسبی 5/9 درصد (از هرکدام دو مورد) و آویوم کمپلکس، فلهای، زنوپی، فالاکس و فلاوسنس با فراوانی نسبی 8/4 درصد (از هرکدام یک مورد) تشخیص داده شدند. با توجه به افزایش شیوع بیماریهای نقص سیستم ایمنی در جامعه و فراوانی گونههای مایکوباکتریوم در نمونههای محیطی از جمله منابع مختلف آب آشامیدنی و غیر آشامیدنی اصفهان، آگاهی از چگونگی پراکندگی این گونهها در نواحی جغرافیایی مختلف بهدلیل متفاوت بودن استراتژی درمانی آنها ضروری بوده و لازم است در کلینیک بهطور جدی مورد توجه قرار گیرند.
In recent decades, by increasing immunocompromised patients, disease related to nontuberculous mycobacteria, previously known as environmental opportunistic pathogen, has been raised. In this study, 85 water samples from different sources in Isfahan were evaluated for the presence of NTM. Phenotypic tests were used to identify NTM species. Twenty one out of 85 (24.7%) collected water samples had at least one NTM. Of these, 23.8% (5 isolates) and 14.3 % (3 isolates) were M. furtuitum and M. smegmatis, respectively. Two cases for each isolates (9.5%) were identified as M. chelonae like organisms, M. terrae complex, M. gordonae and M. mucogenicum. One cases for each isolates (4.8%) was determined as M. avium complex, M. phlei, M. xenopi, M. fallax, and M. flavescence. The results showed the incidence of different species of NTM in this geographical region in Iran. Because of increasing immunocompromised disease in communities, and high frequency of NTM in different geographical regions, understanding the NTM distribution in environment would help clinicians to manage proper treatment strategy.
https://www.wwjournal.ir/article_3096_38607e9b3415576dbdcce83cb5c76b41.pdf
مایکو باکتریومهای غیر توبرکلوزیس
ویژگی های فنوتیپیک
نمونههای آب اصفهان
Nontuberculous Mycobacteria
Phenotypic Characteristics
Isfahan Water Samples
per
مهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهان
مجله آب و فاضلاب
1024-5936
2383-0905
2013-08-01
24
2
96
102
3097
Research Paper
بررسی آزمایشگاهی الگوی تغییرات فشار گذرا در طول مجرای افقی حاوی جریان دوفازی لختهای آب و هوا
An Experimental Study on Transient Pressure Changes in a Horizontal Two-Phase Slug Flow
امین ایهاوند کوهزادی
1
سید محمود برقعی
mahmood@sharif.ir
2
عبدالرضا کبیری سامانی
akabiri@cc.iut.ac.ir
3
دانشآموخته کارشناسی ارشد مهندسی عمران، دانشگاه صنعتی شریف، تهران
استاد دانشکده مهندسی عمران، دانشگاه صنعتی شریف، تهران
دانشیار دانشکده مهندسی عمران، دانشگاه صنعتی اصفهان
وجود هوا در جریان آب، باعث تغییر در فشارهای ایجاد شده ناشی از جریان گذرای ضربه قوچ در مجرای انتقال آب میشود. تحلیل جریانهای گذرا معمولاً با فرض عدم وجود هوا در سیال انجام میشود، اما هوا از منابع مختلف مانند اتصالات، تجهیزات مکانیکی و یا هوای محبوس در خط لوله وارد مجرا میشود. این مقاله، نتایج تحقیق آزمایشگاهی در مورد جریان گذرای ناشی از بستن ناگهانی مجرا توسط دریچه در یک تونل مستطیلی افقی حاوی جریان دوفازی لختهای را ارائه میدهد. در این پژوهش تغییرات بیشینه فشار گذرا در طول مجرا بررسی شد. نتایج این تحقیق نشان داد که در 10 درصد طول انتهای مجرا از موقعیت نصب دریچه بهسمت بالادست، بهدلیل کاهش سرعت موج فشار ناشی از ضربه قوچ، فشارهایی با فرکانس زیاد و پیکهای بالا ایجاد میشود. در حالی که بقیه طول مجرا بهدلیل میرا شدن فشار توسط حبابهای هوا، الگوی متفاوتی از فشار را تجربه میکند. همچنین در انتهای مجرا با افزایش دبی هوا نسبت به دبی آب، بیشینه فشارهای ایجاد شده افزایش مییابد. این در حالی است که در بالادست مجرا، فشار گذرا با افزایش دبی هوا در مجرا کاهش مییابد.
Transient flow in a conduit is an unsteady flow, followed by the change in the flow rate. Transient flow analysis is commonly based on the assumption of no air entrainment in the liquid phase. However, air entrainment in the liquid flow frequently occurs in the pipelines. Experimental study has been carried out to investigate the characteristics of transient pressure in a two-phase, air-water slug flow inside a rectangular, horizontal pipeline. Pressure surges propagating the pipeline that results transient pressure changes have been studied by rapidly closing a sluice gate inside the pipeline. The pressure variations have been recorded by installing different pressure transducers to the pipe. The results showed that increasing the air/water discharge ratio affects the transient pressure distribution in pipeline significantly. In the downstream 10% of pipeline length, pressure variation is considerably sharp, fast damping, and with higher peak. In other sections of conduit, low-frequency pressure changes were observed which were damped slowly.
https://www.wwjournal.ir/article_3097_fc56dc37d656dbcd00655d1f42fd1117.pdf
جریانهای گذرای دوفازی
جریان لختهای
فشار گذرا
مجرا مستطیلی
مدلسازی آزمایشگاهی
per
مهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهان
مجله آب و فاضلاب
1024-5936
2383-0905
2013-08-01
24
2
103
109
3098
Research Paper
مکانیسم جذب زیستی فلز نیکل از پسابهای آلوده بهوسیله باکتری Bacillus sp. Strain MGL-75
Mechanism of Biosorption of Nickel Ions from Polluted Effluent by Bacillus sp. Strain MGL-75
سلمان احمدی اسب چین
sahmaadyas@yahoo.com
1
ناصر جعفری
n.jafari@umz.ac.ir
2
احمدعلی پوربابایی
3
استادیار گروه زیستشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه ایلام
استادیار گروه زیستشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه مازندران، بابلسر
استادیار گروه بیوتکنولوژی و علوم خاک، پردیس کشاورزی کرج، دانشگاه تهران، کرج
در این مقاله باکتری باسیلوس Bacillus sp. Strain MGL-75 از کارخانه آب فلز کاری تهران جدا شد و بهعنوان جاذب بیولوژیک برای جذب زیستی فلز نیکل در راکتور بچ مورد مطالعه قرار گرفت. آزمایشهای اولیه، سینتیک و ایزوترم جذب نیکل در اسیدیته حدود 5/6 انجام شد. ایزوترم جذب بهوسیله معادله لانگمیر و فروندلیچ صورت گرفت. زمان تعادل در حدود 5 دقیقه بود که بیشینه میزان جذب فلز نیکل بهوسیله باکتری مذکور 52/0 میلیمول بر گرم وزن خشک سلول است. نقطه دارای بار صفر پروتون ( PZNPC) در pH برابر 7/5 بهدست آمد. با استفاده از روش برونزایی گروههای pka داخلی مقادیر pka1= 4.4، pka2= 6.9 و pka2= 11.2 حاصل گردید. مکانیسم جذب از نوع تبادل یونی بود. میزان 80 درصد جذب، غیر وابسته به متابولیسم و حدود 20 درصد وابسته به متابولیسم است. اثر اتوکلاو، 2و4- دینیترو- فنل، سدیم آزید بر روی جذب، مورد مطالعه قرار گرفت. اثر عوامل رهاساز مانند اسیداستیک و اسیدکلریدریک بر رهاسازی یون نیکل بررسی شد. سپس اثر اسیدیته بر روی جذب فلز نیکل مورد بررسی قرار گرفت. این نتایج نشان میدهد، باسیلوس مورد مطالعه کاندیدای مناسبی برای حذف فلز نیکل از محلولهای آلوده در راکتور است.
The aim of this work was to investigate Bacillus sp. strain MGL-75 as biosorbent, for the fixation of Ni ion in batch reactor. Pollution of the environment by toxic metals is a major environmental concern. In a first step, biosorption kinetics and isotherms have been performed at pH 7. The equilibrium time was about 5 min and the adsorption equilibrium data were well described by the Langmuir`s equation. The point of zero net proton charge (PZNPC) was found close to pH 5.7. Using the single extrapolation method, three kinds of acidic functional groups with three intrinsic pka were determined at 4.4, 6.9 and 11.2. The maximum capacity has been extrapolated to 0/52 mmol/g. Finally the effect of autoclave, 2, 4 Dinitrophenol (DNF) and Na-Azid (NaN3), and the effect of pH values, were studied. These results indicated that the Bacillus sp. strain MGL-75 is an excellent candidate for use in reactor to remove Nickel ions from polluted aqueous effluents.
https://www.wwjournal.ir/article_3098_cc8ac9af0e173f2c3cbcd7e7ebb05b75.pdf
نیکل
جذب زیستی
باسیلوس
پساب
جداسازی بیولوژیک
nickel
Biosorption
Bacillus
Wastewater
Biologic Separation
per
مهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهان
مجله آب و فاضلاب
1024-5936
2383-0905
2013-08-01
24
2
110
116
3099
Research Paper
تصفیه شیرابه تازه با فرایند اکسیداسیون پیشرفته مرطوب همراه با آب اکسیژنه، مطالعه موردی شیرابه کارخانه کمپوست زباله اصفهان
Treatment of Row Leachate Using Catalytic Wet Oxidation Processes in Combination Hydrogen Peroxide, A Case Study of Isfahan Composting Factory Leachate
بهروز کریمی
karimibehroz@yahoo.com
1
محمد حسن احرامپوش
ehrampoush@ssu.ac.ir
2
مهدی مختاری
mhimokhtari@gmail.com
3
اصغر ابراهیمی
ebrahimi20007@gmail.com
4
مربی گروه مهندسی بهداشت محیط، دانشگاه علوم پزشکی اراک
استاد گروه مهندسی بهداشت محیط، دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی، یزد
استادیار گروه مهندسی بهداشت محیط، دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی، یزد
دانشجوی دکترای مهندسی بهداشت محیط، مرکز تحقیقات محیط زیست، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
فرایند اکسیداسیون مرطوب با هوا یکی از فرایندهای اکسیداسیون پیشرفته برای کاهش غلظت آلایندههای آلی از فاضلابهای بسیار قوی همانند شیرابه زباله با COD بیش از 10000 میلیگرم در لیتر است. برای بهبود راندمان این روش میتوان از کاتالیزورهایی نظیر پراکسید هیدروژن و یا یونهای فلزاتی همانند Fe+2 استفاده نمود. هدف از این مطالعه استفاده از فرایند کاتالیزوری اکسیداسیون با پراکسید هیدروژن بهمنظور حذف مواد آلی و آمونیاک از شیرابه زباله بود. در این مطالعه تأثیر پارامترهای بهرهبرداری همانند درجه حرارت (100 تا 300 درجه سلسیوس)، زمان ماند (30 تا 90 دقیقه) و حجم پراکسید هیدروژن (1- mL5 ، w/v30 درصد) در فشار 10 بار و غلظت کاتالیزور سولفات آهن 560 میلیگرم در لیتر در حذف مواد آلی و آمونیاک مطالعه شد. از هوا بهعنوان اکسیدان اصلی و حجمهای مختلف H2O2 برای بهبود فرایند اکسیداسیون مواد آلی استفاده گردید. نتایج نشان داد که راندمان حذف COD، BOD و آمونیاک در دمای 300 درجه سلسیوس، زمان ماند 90 دقیقه و حجم پراکسید هیدروژن 5/2 میلیلیتر بهترتیب 44، 48 و 8/63 درصد بود. همچنین نتایج نشان داد که WPO میتواند مواد آلی در شیرابه را بهطور مؤثری حذف کند. زمان ماند و دمای واکنش از پارامترهای اصلی حذف COD هستند اما بهمنظور حذف کامل ترکیبات آلی و آمونیاکی نیاز به اکسیداسیون بیشتر آلایندههای موجود در شیرابه است.
Treatment of toxic organic compounds is one of the major applications of the Wet Air Oxidation (WAO) processes. The process can be defined as the oxidation of substances, either in the form of solutions or suspensions, with the use of an oxidant (oxygen or air) at elevated pressure and temperature. The aim of this paper was to study of Catalytic Wet Oxidation (CWAO) with hydrogen peroxide to improve removal efficiency of organic matter and ammonia mainly produced in Isfahan composting factory leachate. The experiment was carried out by adding 1.5 Lit pretreated leachate sample to 3 Lit autoclave reactor. Four parameters are considered: pressure (8–12 bar); temperature (100–300 °C); retention time (30–90 min); H2O2 (1–5 mL/L).The highest removal efficiencies of COD and BOD were achieved at 300°C; approximately 44% and 48% were destroyed, respectively. On the other hand, highest ammonium removal efficiency was achieved at 100 °C in which approximately 63.8% was removed. The efficiency of aqueous phase oxidation can be largely improved by the use of H2O2 as catalyst. Therefore, catalytic wet oxidation would provide an environmentally attractive option for control of organic and toxic wastes problems. Temperature was found to be the most important control variable of the wet oxidation process of leachate.
https://www.wwjournal.ir/article_3099_0c0c1f7b78ae9472a987b01ae7d7fa8d.pdf
اکسیداسیون مرطوب
پراکسید هیدروژن
شیرابه
کارخانه کمپوست
Wet Oxidation
Hydrogen peroxide
leachate
Composting Factory
per
مهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهان
مجله آب و فاضلاب
1024-5936
2383-0905
2013-08-01
24
2
117
122
3100
Research Paper
تخمین ضریب اصطکاک در لولهها با استفاده از سیستم تطبیقی استنتاج فازی- عصبی
Adaptive Neuro-Fuzzy Computing Technique for Determining Turbulent Flow Friction Coefficient
محمد گیوه چی
m.givehchi@eng.usb.ac.ir
1
صغری بردستانی
so.bardestani@gmail.com
2
استادیارگروه مهندسی عمران، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان
دانشجوی کارشناسی ارشد آب، مهندسی عمران، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان
تخمین ضریب اصطکاک در لولهها در بسیاری از مسائل مهندسی آب و فاضلاب، مانند توزیع سرعت و تنش برشی، فرسایش، انتقال رسوب و افت هد، اهمیت ویژهای دارد. در تحلیل اینگونه مسائل با دانستن ضریب اصطکاک، میتوان تخمین دقیقتری از آنها بهدست آورد. در این تحقیق بهمنظور تخمین ضریب اصطکاک در لولهها با استفاده از سیستم تطبیقی استنتاج فازی- عصبی، روش افراز شبکهای مورد استفاده قرار گرفت. برای آموزش و تست مدل فازی- عصبی از دادههای بهدست آمده از معادله کلبروک استفاده گردید. در روش فازی- عصبی، زبری نسبی لوله و عدد رینولدز، متغیرهای ورودی و ضریب اصطکاک متغیر خروجی در نظر گرفته میشود. عملکرد مدل ارائه شده با استفاده از دادههای برداشت شده از معادله کلبروک و بر مبنای شاخصهای آماری ضریب تعیین، جذر میانگین مجذورات خطا و میانگین خطای مطلق ارزیابی گردیدند. مقایسه نتایج نشان داد که مدل سیستم تطبیقی استنتاج فازی-عصبی با روش گسستهسازی شبکهای و تابع عضویت ورودی گوسین و خروجی خطی، ضریب اصطکاک را با دقت بیشتری نسبت به دیگر حالات برآورد مینماید. رهیافت جدید ارائه شده در این تحقیق قابلیت کاربرد در مسائل طراحی کاربردی و نیز قابلیت اتصال و ترکیب با مدلهای ریاضی و عددی انتقال رسوب و بههنگامسازی نتایج آنها را در شرایط واقعی دارد.
Estimation of the friction coefficient in pipes is very important in many water and wastewater engineering issues, such as distribution of velocity and shear stress, erosion, sediment transport and head loss. In analyzing these problems, knowing the friction coefficient, can obtain estimates that are more accurate. In this study in order to estimate the friction coefficient in pipes, using adaptive neuro-fuzzy inference systems (ANFIS), grid partition method was used. For training and testing of neuro-fuzzy model, the data derived from the Colebrook’s equation was used. In the neuro-fuzzy approach, pipe relative roughness and Reynolds number are considered as input variables and friction coefficient as output variable is considered. Performance of the proposed approach was evaluated by using of the data obtained from the Colebrook’s equation and based on statistical indicators such as coefficient determination (R2), root mean squared error (RMSE) and mean absolute error (MAE). The results showed that the adaptive nerou-fuzzy inference system with grid partition method and gauss model as an input membership function and linear as an output function could estimate friction coefficient more accurately than other conditions. The new proposed approach in this paper has capability of application in the practical design issues and can be combined with mathematical and numerical models of sediment transfer or real-time updating of these models.
https://www.wwjournal.ir/article_3100_b424a117c39f417061eea24e78b12ae4.pdf
ضریب اصطکاک
سیستم تطبیقی استنتاج فازی- عصبی
معادله کلبروک
زبری نسبی لوله
عدد رینولدز
Friction coefficient
adaptive neuro-fuzzy inference system
Colebrook’s Equation
Pipe
Relative Roughness
Reynolds Number
per
مهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهان
مجله آب و فاضلاب
1024-5936
2383-0905
2013-08-01
24
2
123
128
3101
Technical Note
امکان سنجی حذف کروم (VI) از محلول آبی به روش انعقاد الکتریکی بهصورت دوقطبی آلومینیوم-آلومینیوم
Feasibility of Cr (VI) Removal from Aqueous Solution Using Electrochemical Bipolar Aluminum Electrodes
عباس رضایی
rezaee@modares.ac.ir
1
هوشیار حسینی
2
حسین معصوم بیگی
3
رضا درویشی چشمه سلطانی
rezadarvish86@yahoo.com
4
دانشیار، دانشکده علوم پزشکی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران
دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی بهداشت محیط، دانشکده علوم پزشکی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران
استادیار مرکز تحقیقات بهداشت نظامی، دانشگاه علوم پزشکی بقیه ا...، تهران
دانشجوی دکترای تخصصی بهداشت محیط، دانشکده علوم پزشکی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران
این تحقیق با هدف مطالعه حذف الکتروشیمیایی کروم (VI) از محلول آبی با استفاده از سیستم الکترودی دو قطبی طراحی و انجام شد. فرایند الکتروکواگولاسیون از جمله تکنولوژیهایی است که اخیراً مورد توجه بسیاری از محققان قرار گرفته است. این روش با توجه به مزایای آن از قبیل راندمان بالا، عدم نیاز به افزودن مواد شیمیایی، حجم کم لجن تولیدی، قابلیت کنترل فرایند در شرایط مورد نظر و سهولت بهرهبرداری و حفظ و نگهداری در نظر گرفته شد. ابتدا شرایط بهینه برای حذف الکتروشیمیایی تعیین گردید و سپس روش سطح پاسخ بهمنظور بهینهسازی فاکتورهای اصلی نظیر اثر دانسیته جریان، غلظت اولیه کروم و pH استفاده شد. حذف 117 میلیگرم در لیتر کروم (VI) با کارایی بیش از 90 درصد در pH اسیدی 5/4 و دانسیته جریان 75/11 میلیآمپر بر سانتیمتر مربع در مدت 50 دقیقه توسط فرایند انعقاد الکتریکی انجام شد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت فرایند انعقاد الکتریکی یک تکنولوژی کارآمد و با پتانسیل بالا برای جداسازی و حذف غلظتهای بالای کروم است.
Electrocoagulation is one of the technologies which have been considered by many researchers in recent years. This process has many advantages including high efficiency, no need to chemical addition, low sludge production, capability of process control, easy to operation and maintenance. Bipolar electrodes system is one of the electrocoagulation techniques which can be used for increasing the process efficiency and better distribution of the electric current. The aim of this study was to remove hexavalent chromium from aqueous solution by electrocoagulation technique. Response surface methodology (RSM) was used to optimize the parameters involving in the process, and the effect of current density, initial chromium concentration and pH on the process were investigated. At optimal conditions, for the highest chromium removal (>90%), the optimum initial chromium, reaction time, current density and pH were found to be 117 mg/L, 50 min, 11.75 mA cm-2 and 4.5, respectively. It can be stated that electrocoagulation is an efficient technique for separation and removing high chromium concentration from aqueous solutions.
https://www.wwjournal.ir/article_3101_faeb960d20d94ce5738263a38db4f6c6.pdf
الکتروشیمیایی
سیستم الکترودی دو قطبی
کروم (VI)
Electrocoagulation
Bipolar Electrodes Systems
Chromium (VI)