per
مهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهان
مجله آب و فاضلاب
1024-5936
2383-0905
2019-05-22
30
2
1
12
10.22093/wwj.2017.97917.2489
68894
Research Paper
کاربرد بهینه فرات سدیم در فرایند حذف کدورت آب رودخانه زایندهرود (کدورت معمولی و بالا)
Application of Optimum Sodium Ferrate in Zayandehrud River Water Turbidity Removal (Normal and High Turbidity)
حمید ممتازپور
hmen1394@gmail.com
1
علی اکبر عظیمی
aaazimi@ut.ac.ir
2
سهند جرفی
3
طیبه طباطبایی
tabatabaie@yahoo.com
4
عبدالرحیم پذیرا
5
دانشجوی دکترا، گروه مهندسی محیط زیست، واحد بوشهر، دانشگاه آزاد اسلامی، بوشهر، ایران
استادیار، دانشکده محیط زیست، دانشگاه تهران، تهران، ایران
استادیار، دانشکده بهداشت محیط، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران
استادیار، گروه مهندسی محیط زیست، واحد بوشهر، دانشگاه آزاد اسلامی، بوشهر، ایران
استادیار، گروه مهندسی محیط زیست، واحد بوشهر، دانشگاه آزاد اسلامی، بوشهر، ایران
در تصفیهخانههای آب شرب بهمنظور تهنشینی ذرات کلوییدی از مواد منعقدکننده مختلفی مانند سولفات آلومینیوم (آلوم)، پلی آلومینیوم کلراید و کلرید فریک استفاده میشود. این مواد تأثیرات مثبتی در حذف کدورت دارند، اما بهدلیل محدودیتها و مشکلاتی مانند خورندگی، تولید محصول جانبی مضر و محدودیتهای دیگر، اثرات نامطلوبی بر روی سلامت انسان و محیط زیست دارند. بنابراین لازم است از مواد شیمیایی کارآمدتر که مشکلات ذکر شده را به حداقل رسانند و باعث ارتقای کیفیت فرایند شوند، استفاده شود. هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر فرات سدیم تولید شده به روش شیمیایی، بر حذف کدورت آب رودخانه زایندهرود در دو وضعیت کدورت معمولی و کدورت بالا بود. این پژوهش در چهار حالت پیشنهادی توسط نرمافزار Design Expert که حالتهای (30×40،60×30، 60×60،40×60) نامیده میشود، انجام گرفت. در هر حالت یکی از متغیرهای مستقل اثرگذار روی کدورت از جمله میزان تزریق ماده، سرعت اختلاط آرام، زمان اختلاط سریع و pH آب تغییر داده شد و تأثیر فرات سدیم بر ارتقای راندمان حذف کدورت سنجیده شد. بهمنظور طراحی آزمایش، آنالیز و بهینهسازی مجموعه متغیرهای مستقل مؤثر بر حذف کدورت، از روش سطح پاسخ استفاده شد. بهعلاوه در این پژوهش میزان آهن کل باقیمانده ناشی از کاربرد فرات سدیم بر اساس روش استاندارد متد اندازهگیری شد. نتیجه پژوهش نشان داد با کاربرد 54/1 میلیگرم در لیتر فرات سدیم، در شرایط بهینه pH معادل 5/8، سرعت اختلاط آرام نوسانی 60 دور در دقیقه بهمدت 7 دقیقه، 50 دور در دقیقه به مدت 7 دقیقه و 40 دور در دقیقه به مدت 6 دقیقه و زمان اختلاط سریع 30 ثانیه با سرعت 120 دور در دقیقه بهینهترین نتایج حذف کدورت در دو وضعیت کدورت معمولی و کدورت وضعیت سیلابی بهترتیب با مقادیر حذف 27/95 و 07/95 درصد بهدست میآید. این مقادیر در شرایط متداول تصفیهخانههای آب معادل 40 دور در دقیقه بهصورت ثابت به مدت 20 دقیقه و شرایط اختلاط 60 دقیقه است. در این پژوهش همچنین مقایسهای بین تأثیر تزریق پلیآلومینیوم کلراید (در حالات سیلابی به همراه پلی الکترولیت) با تأثیر فرات سدیم بر حذف پارامتر کدورت آب انجام شد. نتایج حاصل تأثیر بالاتر فرات سدیم با میزان تزریق کمتر را نشان داد. همچنین نتایج پژوهش نشان داد آهن باقیمانده در هر دو مقطع قبل و پس از فیلتر در دامنه استاندارد بود که این امر بهدلیل خاصیت واکنشپذیری فرات در حذف فلزات است. نتایج پژوهش نشان میدهد که فرات سدیم در فرایند حذف کدورت، در دو وضعیت کدورت معمولی و کدورت بالا، دارای تأثیر مثبت است بدون اینکه آهن کل باقیمانده از حد استاندارد تجاوز نماید.
In drinking water treatments, for coagulation and sedimentation of suspended particles, several coagulants are used such as Alum, PAC and ferric chloride. In spite of their positive effect on turbidity removal, these chemicals cause some problems like corrosion and harmful by-products which result in bad effects on human and environmental health. Therefore, finding and using better and more effective materials without such adverse effects is a necessity. The aim of this research was to study the effect of chemically synthetized sodium ferrate (S.F.) in liquid state for the turbidity removal from Zayandehrud River in two conditions: normal turbidity (less than 100 NTU) and high turbidity (more than 900NTU). This research was performed in four states of 30×60, 40×60, 60×60, and 30×40; in each state, one of the water independent variables effective on water turbidity was changed. These four states were S.F. dosing rate, gentile mixing speed, rapid mixing time and pH. For the experiment design, analysis and optimization of independent variables effective on turbidity removal were used. In addition, the surface response method (RSM-D-Optimal) plus Design Expert-v10 optimization software were used for this study. Finally, in this research, according to the standard methods, the residual total Fe (due to sodium ferrate) was checked in the research in order to ensure that its value was in the allowable range for drinking water. The results showed optimum conditions as: pH of 8.5 and gentle mixing oscillating speed of 60rpm for 7min, 50rpm for 7min and 40rpm for 6min, (instead of 40rpm constant speed for 20min) and rapid mixing time of 30s with 120rpm (instead of 60s, which was conventional in Esfahan water treatment plant). In addition, the results showed that by using only 1.54mg/L of S.F. in the above-mentioned optimum condition, the water turbidity removal efficiencies were 95.17% and 99.07% for normal and high turbidity states, respectively. A comparison was made in this research between using S.F. and poly aluminum chloride (PAC) for both normal and high turbidity. The results showed the better effect of S.F. than PAC. The results also showed that the residual total Fe was in the allowable range before and after the filter (because of the reactivity of ferrate with Fe). From the results of this research, it can be concluded that using S.F. has a positive effect, technically and economically, on water turbidity removal (better effect than conventional chemicals) in both normal and high turbidity. Moreover, the results showed that residual total Fe remains in the allowable range.
https://www.wwjournal.ir/article_68894_74bcc229a471a69690ca716e2aa910eb.pdf
کدورت
فرات سدیم
روش سطح پاسخ
روش بهینهسازی D-Optimal
نرم افزار Design Expert
Turbidity
Sodium Ferrate
RSM
D-Optimal Method
Design Expert Software
per
مهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهان
مجله آب و فاضلاب
1024-5936
2383-0905
2019-05-22
30
2
13
23
10.22093/wwj.2018.117423.2616
83502
Research Paper
استفاده از نانو ذرات خاک رس و هیدروکسیدهای لایهای دوگانه MgAl-CO3 در نمکزدایی از آب دریا
Desalination of Seawater Using Nano Clays and MgAl- CO3 Layered Double Hydroxides
نیلوفر حمزه لو
nilofarhamzelo@yahoo.com
1
حسام قدوسی
ghodousi_he@yahoo.com
2
بهمن فرجمند
farajmand@znu.ac.ir
3
دانشجوی کارشناسی ارشد سازههای آبی، گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران
استادیار گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران
استادیار گروه شیمی، دانشکده علوم، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران
امروزه افزایش جمعیت و کاهش منابع آب شرب موجب شده است که استفاده از آب دریا بهعنوان یک منبع جدید آبی معرفی شود و نمکزدایی از آن با استفاده از روشهای جدید از جمله نانوذرات مورد توجه قرار گیرد. رسهای معدنی مانند بنتونیت با قابلیت تبادل کاتیونی میتوانند کاتیونهای خود از جمله کلسیم و منیزیم را با یونهای سدیم آب دریا مبادله کنند. در این پژوهش بهمنظور انجام آزمایشهای نمکزدایی از آب دریا، از رس بنتونیت کلکته زنجان استفاده شد و روند کاهش یون سدیم با استفاده از دستگاه نشر شعله مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج استفاده از 5/5 گرم بنتونیت با سرعت اختلاط rpm200، بهمدت 15 دقیقه در 20 میلیلیتر آب دریا بهعنوان شرایط بهینه اختلاط بنتونیت و آب دریا معرفی شد. از طرفی بهمنظور کاهش یونهای کلرید موجود در آب دریا، نانو ساختار هیدروکسید لایهای دوگانه MgAl-CO3 در آزمایشگاه کیفیت آب دانشگاه زنجان سنتز و مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد شرایط بهینه اختلاط، شامل استفاده از 25/1 گرم LDH با سرعت اختلاط rpm200، بهمدت 10 دقیقه، در 5 میلیلیتر آب دریا است.
Nowadays, increasing population and reducing fresh water resources, needs to introduce seawater as a new water source and sweetening it using new techniques including nanoparticles considered. Mineral clays, such as cationic exchangeable bentonite clays, can exchange their own cations, including calcium and magnesium, with sodium ions of sea water. In this research, Kalkate's bentonite clay was used for seawater sweetening testing and the flame photometer device was used to measure the process of reducing sodium ion from seawater. The results showed using 5.5 gr bentonite with 200 rpm mixing velocity, in a contact time of 15 minute in 20 ml sea water is the optimal conditions for mixing bentonite and seawater. On the other hand, in order to reduce the chloride ions from seawater, MgAl-CO3 layered double hydroxides nanoparticles, was synthesized and used in water quality laboratory of the University of Zanjan. The results of this experiments also showed using of 1.25 gr LDH with 200 rpm mixing velocity, in a contact time of 10 minute in 5 ml seawater is the optimal mixing conditions.
https://www.wwjournal.ir/article_83502_879046d0ffbec6888176624217a2c021.pdf
بنتونیت
تبادل کاتیونی
ذرات نانو
نمکزدایی
Bentonite
Cationic Exchange
Desalination
nano particles
per
مهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهان
مجله آب و فاضلاب
1024-5936
2383-0905
2019-05-22
30
2
24
35
10.22093/wwj.2018.105082.2531
81526
Research Paper
ارائه چارچوب فرایند همکارانه در افزایش تابآوری تصفیهخانههای آب و فاضلاب در مواجهه با سیلاب
Presenting a Cooperative Behavior Framework for Increasing the Resilience of Water and Wastewater Treatment Plants in Coastal Floods
محمد کارآموز
karamouz21@gmail.com
1
پویا خلیلی
pouyakhalili@ut.ac.ir
2
استاد، دانشکده مهندسی عمران، دانشگاه تهران، تهران، ایران
دانشجوی کارشناسی ارشد، مهندسی عمران- منابع آب، دانشگاه تهران، تهران، ایران
قرارگیری تصفیهخانهها در مناطق ساحلی لزوم افزایش توجه به این زیرساختها را افزایش میدهد. وقوع سیلاب میتواند باعث آبگرفتگی اجزا و افزایش بار ورودی به تصفیهخانه شود که این امر موجب کاهش عملکرد قسمتهای مختلف این زیرساخت و خسارتهای هنگفت میشود. در این مطالعه، در راستای کاهش خطرپذیری تصفیهخانهها در برابر سیل، به منظور کمّیسازی خصوصیات تصفیهخانه از شاخص تابآوری استفاده شد. برای ارتقای عملکرد تصفیهخانه در مواجهه با سیل دو رویکرد اصلی رفتار همکارانه میان تصفیهخانهها و تخصیص مالی میان بخشهای قابل سرمایهگذاری درون هر تصفیهخانه مورد ارزیابی قرار گرفت. به این منظور در رویکرد اول، خصوصیاتی از تصفیهخانه که با سرمایهگذاری مالی قابل بهبود هستند، شناسایی شدند و تخصیص بودجه در میان هریک بهمنظور ارتقای عملکرد سیستم مورد بررسی قرار گرفت. بهعلاوه، رویکردهای مدیریتی پیشنهادی برای درک دقیقتر سیستم نیز ارائه شد. در نتیجه، رویکرد بهرهبرداری توأمان بین تصفیهخانهها و ارتقای عملکرد این زیرساختها با ایجاد ارتباط بین تصفیهخانههای مجاور محقق میشود. بهمنظور ایجاد این ارتباط و همکاری که مبنای کار مقاله میباشد، عملکرد تصفیهخانههای مجاور بهصورت یکپارچه در نظر گرفته شد. در ادامه، نتایج رویکرد بهرهبرداری توأمان و میزان اثرگذاری آن مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در این پژوهش، سه همکاری شامل تصفیهخانههایBowery Bay، Tallman، Newtown Creek و Red Hook تابآوری را به میزان قابل توجهی بهبود داده است. چارچوب ارائه شده در این پژوهش برای بهکارگیری در سایر تصفیهخانههای فاضلاب مناطق ساحلی پیشنهاد میشود.
Wastewater Treatment Plants that constructed in the coastal regions need more attention since the flood occurrence may cause excessive loads on the infrastructures. These excessive loads may result in the system’s failure and innumerable damages on the infrastructure. In this study, in order to reduce WWTPs’ vulnerability in time of flood, an index called Resiliency was developed to quantify system’s characteristics. Later, two main approaches were considered to enhance the infrastructure performance; the “Resource allocation” and the “Cooperative behavior” method. The former method was applied employing those factors which were improvable with the investment of funds and financial allocations. They were utilized to make the system more robust. In addition, for this part, implementing some new agents with potential impacts on funding were described in order to have a more realistic vision. As for the latter method, the cooperative behavior approach, the cooperation was utilized to demonstrate joint operation among WWTPs and the way they interact. For this purpose, WWTPs’ placement was analyzed to check if they could operate jointly. Thereafter, effectiveness of these two approaches was compared in order to make the best decision regarding different cases. The results showed that in three collaborations among; Bowery Bay, Tallman Island, Newtown Creek, and Red Hook WWTPs, cooperation has had a significant effect on the resiliency index.
https://www.wwjournal.ir/article_81526_68221d63aaa7e4186c18eb9ad315715c.pdf
تابآوری
سیل
تصفیهخانه
سرمایهگذاری
همکاری
resiliency
flood
Wastewater Treatment Plant
Resource Allocation
cooperation
per
مهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهان
مجله آب و فاضلاب
1024-5936
2383-0905
2019-05-22
30
2
36
47
10.22093/wwj.2018.102585.2521
58576
Research Paper
بهینهسازی شرایط عملیاتی جهت کاهش تأثیر پلاریزاسیون غلظت بر عملکرد فرایند اسمز مستقیم
Optimization of Operating Conditions to Reduce the Effect of Concentration Polarization on the Performance of Direct Osmosis Process
لیلا کریمی
laila.karimi27@yahoo.com
1
داریوش عماد زاده
d.emadzadeh@gmail.com
2
دانشجوی کارشناسی ارشد، گروه مهندسی شیمی، واحد گچساران، دانشگاه آزاد اسلامی، گچساران، ایران
استادیار، گروه مهندسی شیمی، واحد گچساران، دانشگاه آزاد اسلامی، گچساران، ایران
با افزایش جمعیت و گسترش شهرها، دسترسی به آب شیرین کمتر شده است و منابع آب شیرین نمیتوانند تمامی نیازهای بشر را تأمین کنند. با توجه به رشد جمعیت جهان و محدودیت ذخائر آب شیرین، نمکزدایی از آب دریا، اهمیت روز افزونی پیدا کرده است. در واقع انتخاب و توسعه یک فرایند نمکزدایی کارآمدتر و کم هزینهتر از روشهای موجود، نیاز ضروری است. در پژوهش حاضر بهینهسازی شرایط عملیاتی جهت کاهش تأثیر پلاریزاسیون غلظت خارجی بر عملکرد فرایند اسمز مستقیم بهصورت آزمایشگاهی مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به تعداد و تنوع پارامترهای تأثیرگذار بر میزان شار آب عبوری از غشاهای اسمز مستقیم و همچنین با هدف کاهش تعداد آزمایشها و هزینهها از روش طراحی آزمایش تاگوچی استفاده شد. ساختار غشاها با استفاده از آزمون میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) مورد بررسی قرار گرفت. بهترین عملکرد غشای اسمز مستقیم مربوط به غشای شماره 1 بود که در آن غلظت محلول نمک 1 مولار، اختلاف فشار psi 2 و pH برابر 9 بود. در شرایط ذکر شده میزان شار آب عبوری از غشای اسمز مستقیم برابر باL/m2.h 36/42 بود. همچنین بیشترین مقدار شار نمک عبوری از غشاهای اسمز مستقیم معادل gr/m2.hr 26/11 مربوط به غلظت محلول نمک 1مولار، اختلاف فشار psi 2 و pH برابر 9 مقدار بود. نتایج نشان داد که با انجام بهینهسازی شرایط عملیاتی، شار آب عبوری از غشای اسمز مستقیم 51/55 درصد نسبت به حالت بدون بهینهسازی، افزایش مییابد.
https://www.wwjournal.ir/article_58576_4604ebeecd75fcf4dba71313d49351a9.pdf
پلاریزاسیون غلظت
غشا
اسمزمستقیم
نمکزدایی
شار آب عبوری
Concentration polarization
Membrane
direct asymmetric
desalting
flowing water flow
per
مهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهان
مجله آب و فاضلاب
1024-5936
2383-0905
2019-05-22
30
2
48
63
10.22093/wwj.2018.102161.2519
70829
Research Paper
سنتز نانو ذرات اکسید آهن هماتیت با سطح اصلاحی جدید برای حذف سرب از محلولهای آبی
Synthesis of Novel Surface-Modified Hematite Nanoparticles for Lead Ions Removal from Aqueous Solution
مرتضی هاشم زاده
mas.hashemzadeh@yahoo.com
1
عبدالرضا نیلچی
anilchi@aeoi.org.ir
2
امیر حسام حسنی
ahhassani@srbiau.ac.ir
3
رضا صابری
rsaberi@aeoi.org.ir
4
دانشجوی دکترا، گروه مهندسی محیط زیست، دانشکده محیط زیست و انرژی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران
استاد، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، پژوهشکده مواد و چرخه سوخت هستهای، سازمان انرژی اتمی، تهران، ایران
استاد، گروه مهندسی محیط زیست، دانشکده محیط زیست و انرژی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران
استادیار، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، پژوهشکده مواد و چرخه سوخت هستهای، سازمان انرژی اتمی، تهران، ایران
امروزه پراکندگی وسیع آلایندههای مختلف نظیر فلزات سنگین و مواد رادیواکتیو در آبهای سطحی و زیرزمینی، بهعنوان یک بحران جهانی مطرح است. پژوهشهای مختلف نشان داده است که نانو ذرات اکسید آهن هماتیت توانایی مطلوبی در حذف آلایندهها دارد. در این پژوهش، نانو ذرات اکسید آهن هماتیت α-Fe2O3 با سطح اصلاحی جدید با استفاده از کلریدفریک شش آبه (FeCl3.6H2O) و سورفکتانت اسید اولئیک (C₁₈H₃₄O₂) تحت شرایط هیدروترمال در دمای 250 درجه سلسیوس تولید شد و نتایج آنالیزهای ساختاری XRD، FT-IR،SEM ، TEM و BET تصریح کرد که بیشتر از 90 درصد این نانوذرات متشکل از نانو میلههایی هستند (قطر 60-30 نانومتر و طول 700-400 نانومتر) که در میان آنها نانو ذرات فلسی شکل شش وجهی نامنظم با ضخامت متوسط 100-40 نانومتر بهصورت پراکنده توزیع شدهاند. از طرفی عوامل مؤثر بر جذب Pb2+ توسط نانو ذرات سنتز شده α-Fe2O3، اعم از pH، غلظت آلاینده، غلظت نانو جاذب و زمان تماس، بهصورت ناپیوسته و تحت شرایط مشخص دمایی Cْ1±25 و اختلاط 120 دور در دقیقه مورد بررسی قرار گرفتند و شرایط بهینه جذب بهدست آمد. با افزایش مقدار pH همواره راندمان حذف سرب از محلول آبی افزایش یافت و در مقادیر بالای 7 با توجه به تشکیل رسوبهای هیدروکسیدی مزاحم، مقدار pH بهینه جذب، حدود 5/6 به دست آمد. از طرفی دادههای تعادلی بهدست آمده از پژوهش نشان داد که ایزوترم مناسب برای توصیف روند جذب کاتیونهای Pb2+ بر روی نانو ذرات α-Fe2O3 سنتز شده، مدل دوبعدی لانگمیر است که دارای ظرفیت جذب حداکثری 11 میلیگرم در گرم میباشد. براین اساس بالاترین راندمان حذف Pb2+ در شرایط بهینه جذب 44/99 درصد گزارش شد و مساحت سطح نسبتاً بالای نانو ذرات هماتیت سنتز شده جدید (29/31 مترمربع بر گرم) نیز نشان داد که این نانو ساختارها توانایی بالایی در حذف کاتیونهای فلزی سرب (Pb2+) از بستر محلولهای آبی دارند. از نظر سینتیکی نیز برازش مدلهای سینتیکی مختلف جذب بر دادههای حاصل از پژوهش ثابت کرد که کاتیونهای Pb2+ با مدل شبه درجه دوم هو همپوشانی مطلوبی دارد و عملاً امکان مدلاسیون فرایند با این مدل سینتیکی خطی وجود دارد. نتایج پژوهش نشان میدهد که نانوذراتα-Fe2O3 سنتز شده جدید عملاً نانو جاذبهایی کارآمد و توانمند در حذف سرب بهعنوان فلزی سنگین، از محلولهای آبی هستند.
In this research, hematite (α-Fe2O3) nanoparticles with novel surface- modified were synthesized using iron (III) chloride hexahydrate (FeCl3.6H2O) and oleic acid (C₁₈H₃₄O₂) as raw materials by hydrothermal method at 250°C. The structural analysis such as XRD, FT-IR, SEM, TEM and BET showed the distribution of the synthesized nanoadsorbent, so that more (>90%) nanorod structures (diameter of 30-60 and length of 400-700 nm) were among the less nanoscaly crystals with 40-100 nm as thickness. The high specific surface area of the novel synthesized hematite nanoparticles (31.29 m2/g) determined their high capability for the removal of lead ions (Pb2+) from aqueous solutions. The adsorption of lead ions onto the synthesized nano α-Fe2O3 was investigated by pH, adsorbent weight, lead ions concentration, and contact time in batch experiments and initial condition of 25±1°C, 120 rpm, so that the optimum conditions for lead ions adsorption was obtained. On this basis, the removal of lead ions increased with an increase in pH; the optimum solution value was about 6.5 due to the bothersome hydroxide constructions in higher pH values. The analysis of equilibrium data showed that the Langmuir isotherm model is suitable for describing the lead ions adsorption by nano α-Fe2O3. Furthermore, the maximum sorption capacity of Pb2+ was estimated to be 111 mg/g. The kinetic of lead ions adsorption onto the synthesized nano α-Fe2O3 was best fitted by the pseudo-second order model known as Ho model. As adsorption optimum condition, the maximum upatake capacity of 49.31 mg/g was recorded along with the efficiency of 98.62% for the remove of Pb2+ ions from aquoes solution (1 mg/g), using 20 mg/L nano α-Fe2O3 adsorbent at 4 hour contact time. From these results, it can be concluded that the synthesized α-Fe2O3 surface-modified nanoparticles is a promising and effective adsorbent to remove lead ions as a heavy metal pollutant from aqueous solutions.
https://www.wwjournal.ir/article_70829_9d7787720c36b70e48b401f270726dd6.pdf
جذب
هیدروترمال
نانو ذرات
هماتیت
سینتیک
سرب
Adsorption
Hydrothermal
Nanoparticle
Hematite
Kinetics
Lead
per
مهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهان
مجله آب و فاضلاب
1024-5936
2383-0905
2019-05-22
30
2
64
75
10.22093/wwj.2018.117362.2613
83601
Research Paper
بررسی سینتیک و تعادل فرایند جذب سرب توسط پودر کربن فعال مغناطیسی شده با نانو ذرات Fe3O4 از محلولهای آبی
Investigation of Kinetics and Equilibrium of Lead-Absorbing Process by Magnetic Activated Carbon Powder with Fe3O4 Nanoparticles from Aqueous Solutions
خوشناز پاینده
payandeh426@gmail.com
1
صادق قاسمی
sadeghghasemi23@gmail.com
2
استادیار گروه خاک شناسی، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران
دانشجوی دکترا، باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران
ترکیب نانوذرات مغناطیسی با سایر جاذبها، نه تنها تأثیری بر خواص مغناطیسیشان نمیگذارد بلکه منجر به ایجاد جاذبهایی میشود که فرایند تصفیه را اصلاح کرده و بهبود میبخشند. هدف از این پژوهش سنتز کربن فعال مغناطیسی شده با نانوذرات اکسید آهن مغناطیسی Fe3O4 برای حذف فلز سمی سرب از محیطهای آبی بود. جاذب مغناطیسی با استفاده از روش همترسیبی آماده شد و مشخصات فیزیکی و ساختاری آن با روشهای XRD و TEM مورد آنالیز قرار گرفت. برای بهینهسازی متغیرها، آزمایشها با روش سطح پاسخ با کاربرد مدل باکس بنکن توسط نرمافزار Minitab 17 طراحی شدند. متغیرهایpH (9-5)، دما (25 تا 45 درجه سلسیوس) و مقدار جاذب (5/0 تا 2 گرم) بررسی شدند و تعداد 15 آزمایش طراحی شد. شرایط بهینه بهدست آمده برای حذف سرب با سنتز کربن فعال مغناطیسی شده با نانوذرات Fe3O4، در pH برابر 7، دمای 45 درجه سلسیوس و مقدار 2 گرم جاذب اتفاق افتاد. مطالعات سینتیکی نشان داد که حذف سرب از مدل مرتبه دوم تبعیت میکند و زمان تماس مناسب 15 دقیقه است. حداکثر درصد حذف سرب بعد از 90 دقیقه 87/86 درصد بود. همچنین طبق نتایج بهدست آمده، همدمای جذب سطحی سرب تطابق خوبی با ایزوترم لانگمیر نشان داد. مطالعه حاضر نشان داد که کربن فعال مغناطیسی پتانسیل بالایی در حذف آلاینده سرب دارد. لذا انتظار میرود که مغناطیسی کردن پودر کربن فعال با حفظ ویژگیهای فیزیکی و سطحی آن، یک روش مناسب برای رفع مشکلات استفاده از جاذبهای پودری بهویژه در مورد جداسازی و فیلتراسیون آنها باشد.
The combination of magnetic nanoparticles with other adsorbents not only does not affect their magnetic properties, but also leads to the formation of adsorbents that improve the refining process.The aim of this study was synthesis of magnetic activated carbon by Fe3O4 and investigating its efficiency in adsorption of Lead from aqueous solutions. Magnetic adsorbent prepared by the method of sequestration and physical characteristics and structure of synthesized absorbent were determined by XRD and TEM. To remove the Lead from aqueous solutions, the Box-behnken design (BBD) of response surface methodology (RSM) was employed for optimizing all parameters affecting the adsorption process. The studied parameters were pH(5-9), temperature (25-45 0C) and the amount of adsorbent (0.5-2 g). 15 experimental runs were calculated by using BBD. The optimal condition for removal of Lead by synthesis of magnetic activated carbon by Fe3O4 nanoparticles were pH=7, 450C temperature and The 2 g of adsorbent. Kinetic studies of the adsorption process specified the efficiency of the pseudo second-order kinetic model and showed the optimal time was15 min, respectively. The maximum percentage of Lead removed after 90 min was 86.87%. The adsorption isotherm waswell fitted to Longmire model. The study showed that magnetic activated carbon has a high potential for Remove Lead. Therefore, it is believed that magnetized active carbon by keeping its physical and surface properties could be a suitable method to solve some related problems includingseparation and filtration.
https://www.wwjournal.ir/article_83601_5c52108aa2e9716f02e95e0783b54ffa.pdf
کربن فعال
محلول آبی
سرب
جذب
نانوذره
Activated carbon
Aqueous solutions
Lead
Removal
Nanoparticles
per
مهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهان
مجله آب و فاضلاب
1024-5936
2383-0905
2019-05-22
30
2
76
90
10.22093/wwj.2018.101512.2510
81426
Research Paper
تجزیه فتوکاتالیستی 4-کلروفنل با استفاده از فرایندهای پرسولفات فعال شده با نانو ذره آهن و هیدروژن پراکسید فعال شده با نانو ذره آهن در حضور امواج فرابنفش: طراحی آزمایش با مدل تاگوچی
Photocatalytic Degradation of 4-Chlorophenol Using Zero Valent Iron Activated Persulfate and Zero Valent Iron Activated Hydrogen Peroxide Processes under UV Irradiation: A Taguchi Experimental Design
عبدالمطلب صید محمدی
motalebsm@gmail.com
1
قربان عسگری
asgari@umsha.ac.ir
2
جواد فردمال
j80f@yahoo.com
3
مصطفی لیلی
mostafa.leili@gmail.com
4
راحله امیری
araheleh@yahoo.com
5
دانشیار، مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی مؤثر بر سلامت، گروه مهندسی بهداشت محیط، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی همدان، همدان، ایران
دانشیار، مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی مؤثر بر سلامت، گروه مهندسی بهداشت محیط، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی همدان، همدان، ایران
دانشیار ،گروه آمار زیستی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی همدان، همدان، ایران
دانشیار، گروه مهندسی بهداشت محیط، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی همدان، همدان، ایران
کارشناسی ارشد مهندسی بهداشت محیط، گروه مهندسی بهداشت محیط، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی همدان، همدان، ایران
4-کلروفنل یکی از ترکیبات سمّی خانواده کلروفنلهاست که در پساب فاضلابهای تولید شده در صنایع پتروشیمی، پالایشگاههای نفت، صنایع داروسازی و صنایع فراوری چوب و کاغذ تولید و به منابع آبهای سطحی و زیر زمینی وارد میشود. این پژوهش با هدف بررسی امکان استفاده از نانو ذره آهن بهمنظور فعالسازی اکسیدانهای پراکسید هیدروژن و پرسولفات در حضور امواج UVA-LED بهمنظور حذف 4-کلروفنل با طراحی آزمایش براساس مدل آماری تاگوچی انجام گرفت. برای انجام این پژوهش از یک راکتور بسته در مقیاس آزمایشگاهی مجهز به 18 لامپ دیودی منتشرکننده امواج فرابنفش با طول موج 390 نانومتر استفاده شد. تأثیر پارامترهای بهرهبرداری نظیر pH محلول، زمان تماس، غلظت نانو ذره آهن، غلظت پراکسید هیدروژن، غلظت پرسولفات و غلظت اولیه 4-کلروفنل توسط فاکتور تعریف شده 4*4 با استفاده از آرایه ارتئوگونال L-16 مدل تاگوچی مورد بررسی قرار گرفت. براساس نتایج حاصل از آنالیز آماری با استفاده از مدل تاگوچی، شرایط بهینه برای حذف 4-کلروفنل در فرایند پرسولفات فعال شده توسط نانوذره آهن در حضور امواج فرابنفش در غلظت اولیه 25 میلیگرم در لیتر 4-کلروفنل، زمان تماس 60 دقیقه، غلظت نانوذره آهن 2 میلیمولار و غلظت پرسولفات 2 میلیمولار تعیین شد. بالاترین کارایی حذف و بالاترین مقدار S/N برای این فرایند بهترتیب 83/51 درصد و 29/34 بود. شرایط بهینه بهمنظور حذف 4-کلروفنل در فرایند پراکسید هیدروژن فعال شده توسط نانوذره آهن در حضور امواج فرابنفش در غلظت اولیه 4-کلروفنل 25 میلی گرم در لیتر، زمان تماس 30 دقیقه، غلظت نانوذره آهن 1 میلیمولار و غلظت پراکسید هیدروژن برابر با 75/0 میلیمولار بود که بالاترین کارایی حذف و بالاترین مقدار S/N برای این فرایند بهترتیب 76/81 درصد و 25/38 حاصل شد. با توجه به این که در شرایط اسیدی، افزایش شکل فعال کاتالیزگر (آهن دو ظرفیتی) سبب فعال شدن بهتر و بیشتر اکسیدکنندهها (رادیکال هیدروکسید و رادیکال سولفات) میشود، در نتیجه کارایی فرایندها در این شرایط بهتر بوده است. نتایج این پژوهش نشان داد که فرایند فعالسازی پراکسید هیدروژن با نانو ذرات آهن در حضور امواج فرابنفش بهدلیل راندمان بالای حذف، زمان تماس کم و کمترین استفاده از ماده اکسیدان میتواند بهعنوان یک روش قابل قبول برای حذف 4-کلروفنل و سایر آلایندههای آلی از محیطهای آبی مورد استفاده قرار گیرد.
4-chlorophenol (4-CP) is one of the seriously toxic chlorophenol compounds found in the effluent wastewater generated by oil refineries, pharmaceutical factories, and paper and leather producers which introduced into surface and ground water resources. This research aimed to study the feasibility of nZVI nanoparticles in activation of H2O2 and persulfate under UVA-LED irradiation based on Taguchi experimental design for 4-CP removal. This experimental study was conducted using a lab-scale batch reactor equipped with 18 ultraviolet light emitting diodes lamps with a wavelength of 390 nm. The effects of operating parameters such as pH of solution, contact time, dosage of nZVI, dosages of H2O2 and persulfate and different initial 4-CP concentration were evaluted by difiend factor of 4*4 using Taghuchi L-16 orthogonal array. Based on the results of the Taguchi method, the optimum conditions for removal of 4-CP in nZVI activated persulfate process included the initial 4-CP concentration of 25 mg/L, pH=3, reaction time of 60 min, nZVI and persulafte respective dosages of 2 and 2 mM. The highest removal efficiency and S/N values for this process were 51.83% and 34.29%, respectively. Also, optimum conditions for removal of 4-CP in nZVI activated H2O2 process were the initial 4-CP concentration of 25mg/L, pH=3, reaction time of 30 min, nZVI and H2O2 dosages of 0.75 and 1 mM. In this condition, the highest removal efficiency and S/N values were 81.76% and 38.25%, respectively. In both processes in this case, under acidic conditions, an increase in the active catalyst (Fe2+) activated more and more oxidants (radical hydroxide and radical sulfate) in both reactants, resulting in better efficiency of processes in these conditions. UVA-LED/H2O2/nZVI process could serve as a new and feasible approach for the degradation of 4-CP as well as other organic contaminants containing wastewater due to high efficiency, low contact time and need to the lowest oxidants agents. UVA-LED/H2O2/nZVI process could serve as a new and feasible approach for the degradation of 4-CP as well as other organic contaminants containing in wastewater due to high efficiency, low contact time and need to the lowest oxidants agents.
https://www.wwjournal.ir/article_81426_ac64ec74930d919286bd4929d577f646.pdf
UVA-LED
4-کلروفنل
فعالسازی
آهن صفرظرفیتی
روش تاگوچی
UVA-LED
4-Chlorophenol
Activation
Zerovalent Iron
Taguchi method
per
مهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهان
مجله آب و فاضلاب
1024-5936
2383-0905
2019-05-22
30
2
91
102
10.22093/wwj.2018.106527.2546
83603
Research Paper
حذف کروم سه و شش ظرفیتی از محیطهای آبی با استفاده از لئوناردیت
Removal of Chromium (Cr3+) and (Cr6+) from Aqueous Solutions Using Leonardite
بهنام دولتی
b.dovlati@urmia.ac.ir
1
احسان نادری
ehsan.naderi1476@gmail.com
2
حسین پیرخراطی
pirkharrati2002@yahoo.com
3
خلیل فرهادی
khalil.farhadi@yahoo.com
4
استادیار، گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
دانشآموخته کارشناسی ارشد گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
دانشیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
استاد، گروه شیمی، دانشکده علوم، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
حضور کروم در آب آشامیدنی و ورود پساب صنایع به منابع آبهای زیرزمینی، سلامت بشر و محیط زیست را به خطر میاندازد. این پژوهش بهمنظور بررسی تأثیر لئوناردیت در حذف آلایندهای Cr+6، Cr+3 از محیطهای آبی انجام شد. مقادیر بهینه فاکتورها به روش مدل سطح پاسخ و طرح مرکب مرکزی تعیین شد. دادههای جذب با معادلات سینتیکی شبه مرتبه اول و دوم برازش داده شدند. همچنین اثرات کاتیونها و آنیونهای تداخل کننده در جذب کروم تعیین شد. نتایج نشان داد که فاکتور زمان تماس، مقدار لئوناردیت و pH بیشترین تأثیر را در حذف کروم دارند. دادههای سینتیکی کروم نسبت به معادله شبه مرتبه دوم (995/0=R2) بهخوبی برازش داده شد. مقادیر پارامترهای ظرفیت (qe) و ضریب جذبی (Kads) Cr3+نسبت به Cr6+ بیشتر بود. بهطوری که Cr3+ در فاصله زمانی کوتاه به مقدار زیاد توسط جاذب جذب شد. همچنین Fe (III) بهعنوان کاتیون و SO42- بهعنوان آنیون تداخل کننده، باعث کاهش حذف کروم Cr3+ و Cr6+ توسط لئوناردیت شدند. استنباط میشود که لئوناردیت بهعنوان جاذب زیستتخریبپذیر، برای حذف کروم مناسب است و میتوان از آن در حذف کروم از آبهای آلوده استفاده نمود.
The presence of chromium in drinking water and the entry of industrial wastewater into groundwater resources endangers human health and the environment. This study was done to investigate the effect of leonardite to remove Cr+6, Cr+3 from aqueous environments. The optimal values of factors were determined by the surface response model and the central composite design. Adsorption data were fitted with the pseudo-first order and pseudo-second order kinetic models. In addition, the effects of interfering cations and anions on chromium adsorption were determined. The results showed that the contact time, amount of leonardite and pH significantly affect chromium sorption. Chromium kinetic data were well fitted (R2=0.995) to the pseudo second order equation. The capacity (qe) and adsorption coefficient (Kads) parameters for Cr3+ were higher than Cr6+. As a large amount of Cr3+ was adsorbed by leonardite in a short time. Fe3+ and SO42- as interfering ions reduced the removal of Cr3+ and Cr6+ by leonardite respectively. It is concluded that Leonardite, as a biodegradable adsorbent, is suitable for remove of chromium from contaminated waters.
https://www.wwjournal.ir/article_83603_5137ac0c31122cb850818b19f34eda02.pdf
لئوناردیت
کروم
سینتیک
یونهای تداخل کننده
Leonardite
Chromium
Kinetics
Ion Interfering’s
per
مهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهان
مجله آب و فاضلاب
1024-5936
2383-0905
2019-05-22
30
2
103
112
10.22093/wwj.2018.97714.2485
81490
Research Paper
بررسی کارایی ژل نانوفیبرکیتین در حذف سرب از محلولهای آبی
Investigation of the Efficiency of Chitin Nano-Fiber gel in Removal of Lead from Aqueous Solutions
سعیده رستگار
saeedehrastgar@yahoo.com
1
حسن رضائی
hassanrezaei1979@gmail.com
2
حسین یوسفی
hyousefi@gau.ac.ir
3
دانشآموخته کارشناسی ارشد گروه آلودگی محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
استادیار گروه آلودگی محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
استادیار گروه مهندسی چوب و کاغذ، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
فلز سنگین سرب یکی از عناصر بسیار خطرناک و سمی است و برای انسان و محیط زیست تهدید جدی محسوب میشود. روش جذب سطحی با استفاده از جاذبهای طبیعی یکی از فناوریهای مؤثر برای حذف این فلز از فاضلاب است. پژوهش حاضر با هدف بررسی کارایی جاذب طبیعی نانوفیبرکیتین در حذف فلز سرب از محلولهای آبی انجام شد. برای شناسایی ویژگیهای فیزیکی، شیمیایی و ساختاری نانوفیبرکیتین، آنالیز XRD، FT-IR و میکروسکوپ الکترونی عبوری TEM انجام گرفت. در سیستم ناپیوسته پارامترهای pH در محدوده 4 تا 9، دز جاذب 1/0 تا 1 گرم در لیتر، زمان تماس15 تا 120 دقیقه، غلظت اولیه فلز سرب 10 تا 50 میلیگرم در لیتر و دما 15 تا 40 درجه سلسیوس مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج، بیشترین درصد حذف فلز سرب، در دمای 25 درجه سلسیوس، pH برابر 5، زمان60 دقیقه، دز جاذب 3/0 گرم در لیتر و غلظت سرب 10 میلیگرم در لیتر، 45/98 بهدست آمد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که نانوفیبرکیتین با حذف بیش از 98 درصد از سرب، بهعنوان یک جاذب مطلوب برای حذف فلز سرب از محلولهای آبی محسوب میشود.
Lead is one of the most dangerous and toxic elements that is considered a serious threat to human and the environment. One of the effective technologies for removing this metal from wastewater is use the adsorption with natural adsorbents. The main objective of this study was to investigate the chitin Nano-fiber as natural absorption for removal of lead metal from aqueous solutions in a discontinuous system. X-ray diffraction (XRD), infrared spectrometer (FT-IR) and transient electron microscopy (TEM) were used to identify the physical, chemical and structural characteristics of chitin Nano-fiber. In the discontinuous system, pH (4-9), absorption dose (0.1-1 g), contact time (15-120 min), lead initial concentration (10-50 mg/L) and temperature (15-40 °C) were studied. The results were analyzed by one-way ANOVA and Duncan's tests for significant evaluation of changes in parameters. The highest percentage of removal of lead (98.95%.) was obtained at 25 °C, pH 5, 60 min contact time, absorbent dose of 0.3 g and lead concentration of 10 mg/L. The results of this study showed that chitin Nano-fiber is considered as an optimal absorber for removal of lead from aqueous solutions by removing more than 98% of lead from aqueous solutions.
https://www.wwjournal.ir/article_81490_01ccc0eb38c8677449182ceb4ea21e8b.pdf
جذب سطحی
ژل نانوفیبرکیتین
فلز سنگین
سرب
محلولهای آبی
Adsorption
Chitin Nano-fiber Gel
Lead
Heavy metal
Aqueous solutions
per
مهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهان
مجله آب و فاضلاب
1024-5936
2383-0905
2019-05-22
30
2
113
120
10.22093/wwj.2017.81550.2379
63245
Technical Note
مدیریت راهبردی تفکیک آب شرب از آب بهداشتی در شهرستان یزد با استفاده از تحلیل SWOT و AHP
Strategic Management of Separation of Drinking Water from Sanitation Water in the City of Yazd by Using AHP and SWOT Analysis
فرزانه فتوحی فیروزآباد
farzaneh.fotouhi@gmail.com
1
محمدرضا اختصاصی
mr_ekhtesasi@yahoo.com
2
محمد سفید
mhsefid@yazd.ac.ir
3
علی مروتی شریف آبادی
alimorovati@yazd.ac.ir
4
دانشآموخته دکترای علوم و مهندسی آبخیزداری، دانشگاه یزد، یزد، ایران
استاد، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه یزد، یزد، ایران
دانشیار، دانشکده مکانیک، دانشگاه یزد، یزد، ایران
استادیار، دانشکده مدیریت صنعتی، دانشگاه یزد، یزد، ایران
با توجه به محدودیت کمّی و کیفی منابع آب، مدیریت مصرف آب ضروری است. جداسازی آب شرب از آب بهداشتی یکی از مؤلفههای مدیریت کیفی مصرف است. این پژوهش بر اساس روش SWOT و AHP انجام شد. نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدهای تفکیک آب شرب از آب بهداشتی با نظرسنجی از خبرگان بهدست آمد. سپس با استفاده از روش مقایسه زوجی، ضریب اهمیت عوامل و ضریب سازگاری ماتریسها محاسبه شد. در تحلیل SWOT، از ماتریسهای ارزیابی عوامل داخلی، ارزیابی عوامل خارجی و عوامل داخلی- خارجی استفاده شد. ماتریسهای IFE و EFE نشان دادند که نمره نهایی عوامل داخلی و خارجی به ترتیب 51/2 و 78/1 است که نشان میدهد، شهر یزد از نظر عوامل داخلی دارای نقاط قوت است و در بهرهبرداری از عوامل فرصت، دارای نقاط ضعف است. با توجه به عوامل داخلی و خارجی، استراتژیها شامل شبکه گسترده توزیع آب شرب (خط لوله مختص آب شرب) (SO)، شبکه متمرکز دولتی توزیع آب شرب (ST)، سیستمهای متمرکز توزیع آب شرب توسط بخش خصوصی (WO) و توزیع متحرک آب شرب توسط بخش خصوصی (WT) است. نتایج ماتریس IE نیز گویای این است که سازمان آب و فاضلاب استان یزد باید در افق 5 تا 10 ساله برای جبران کمبود آب شرب سالم و بهداشتی و بحرانهای احتمالی، احداث شبکه متمرکز دولتی توزیع آب شرب تا محل واحدهای مصرف کننده را همراه با قوانین و مقرارت و فهرست بهای شناور در دستور کار خود قرار دهد.
In the current situation, water resources are facing quantitative and qualitative issues which leave us with no other choice except to change our perspective towards consumption management. Separating drinking water from sanitary water is one of the components of the consumption quality management. This study was carried out based on SWOT analysis and AHP. At first, strengths, weaknesses, opportunities and threats of separation of drinking water from sanitation water was obtained by survey of experts’ opinions. Priorities among SWOT factors and inconsistency rate of matrices was obtained by pairwise comparison matrices. In SWOT analysis the internal factor evaluation matrix (IFE), the external factors evaluation (EFE) and the internal and external factors (IE) were used. IFE and EFE matrices showed the final score of internal and external factors as 2.51 and 1.78, respectively. This indicated that the condition in Yazd are favorable in terms of internal factors while it is not positive in terms of using opportunities or staying away from threats. According to the internal and external factors, strategies are considered as drinking water distribution network (pipeline for drinking water) (SO), Governmental centralized drinking water distribution network (ST), private sector centralized drinking water distribution network (WO) and private sector mobile distribution systems of drinking water (WT). IE matrix showed that the Water and Sewage Company should choose the ST strategy (centralized drinking water distribution network) to avoid the threats and as a solution to water scarcity in 5- to 10-yr horizon
https://www.wwjournal.ir/article_63245_8b1662ffd186d49de59e925d057b7502.pdf
تحلیل سلسله مراتبی (AHP)
تحلیل SWOT
تفکیک آب شرب و بهداشت
شبکه توزیع دوگانه آب
Analytic Hierarchy Process (AHP)
SWOT Analysis
Separation of Drinking Water and Sanitation Water
Dual Water Distribution Network